مصاحبه
مسائل سیاسی، اجتماعی ایران
مصاحبه با لوسین ژرژ درباره مسائل سیاسی و اجتماعی ایران
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 4 اردی‍ب‍ه‍ش‍ت‌ ‭1357

زمان (قمری) : 16 جمادی الاول ‭1398

مکان: نجف

شماره صفحه : 366

موضوع : مسائل سیاسی، اجتماعی ایران

زبان اثر : فارسی

مصاحبه کننده : لوسین ژرژ(خبرنگار روزنامۀ فرانسوی لوموند)

مصاحبه با لوسین ژرژ درباره مسائل سیاسی و اجتماعی ایران

مصاحبه

‏زمان: 4 اردیبهشت 1357 / 16 جمادی الاول 1398‏

‏مکان:  نجف ‏

‏موضوع: مسائل سیاسی، اجتماعی ایران‏

‏مصاحبه کننده: لوسین ژرژ(خبرنگار روزنامۀ فرانسوی لوموند)‏

‏     ‏‏[‏‏آقای لوسین ژرژ در آغاز مصاحبۀ خود با امام خمینی که در روزنامۀ لوموند، 6 مه 1978 م. (16/2/57 )‏‎ ‎‏به چاپ رسیده است چنین می نویسد:‏

‏     از آغاز سال جاری مسیحی، قیامهای بزرگی مرتباً در ایران، از قم گرفته تا تبریز، به وقوع پیوسته و‏‎ ‎‏شهرهای متعددی را زیر آتش خود گرفته است. در همین هفته نیز کار درس و بحث در چند دانشگاه واقع در‏‎ ‎‏تهران به هم خورده است. گرچه بعضی مخالفان چپ و چپ افراطی، در این جنبشها که بر ضد رژیم شاه‏‎ ‎‏است شرکت دارند ولی به نظر می رسد که الهام دهندگان عمده و اصلی این جنبشها رهبران مذهبی اند... به هر‏‎ ‎‏حال به طور منظم و مرتب، تظاهرکنندگان نام رهبر مذهبی شیعیان جهان یعنی آیت الله خمینی را تکرار‏‎ ‎‏می کنند.‏

‏     آیت الله خمینی از سال 1963 به حال تبعید در عراق به سر می برد. در روز 29  اکتبر 1977 مرگ مشکوک‏‎ ‎‏پسر ایشان در عراق و انتشار مقالۀ توهین آمیزی علیه آیت الله خمینی در روزنامه های دولتی، منشأ عصیان و‏‎ ‎‏طغیانی گردید که پس از آن تاریخ، نیروهای مذهبی را علیه شاه به طور جدیتری به حرکت درآورد. هر چند‏‎ ‎‏آیت الله خمینی که از مخالفان سرسخت رژیم شاهنشاهی است، مرتباً بیانیه ها و اعلامیه هایی خطاب به مردم‏‎ ‎‏صادر می کنند و آنها را به قیام و عصیان فرا می خوانند ولی هیچ گاه تا کنون با مطبوعات خارجی مصاحبه ای به‏‎ ‎‏عمل نیاورده اند. ایشان در تبعیدگاه خود ـ نجف (عراق) ـ فرستادۀ مخصوص لوموند را به حضور پذیرفت.‏

‏     آیت الله خمینی با چهره ای لاغر که محاسنی سفید آن را کشیده تر می کرد، با بیانی متهورانه و لحنی آرام،‏‎ ‎‏به مدت دو ساعت با ما سخن گفت. حتی وقتی به این مطلب و تکرار آن می پرداخت که ایران باید خود را از‏‎ ‎‏شرّ شاه خلاص کند و نیز هنگامی که به مرگ پسرش اشاره می کرد، نه آثار هیجان در صدایش دیده می شد و‏‎ ‎‏نه در خطوط چهره اش حرکتی ملاحظه می گردید. وضع رفتار و قدرت تسلط و کفّ نفس او خردمندانه بود.‏‎ ‎‏آیت الله به جای آنکه با فشار بر روی کلمات، ایمان و اعتقاد خود را به مخاطبش ابلاغ کند، با نگاه خود چنین‏‎ ‎‏می کرد، نگاهی که همواره نافذ بود؛ اما هنگامی که مطلب به جای حساس و عمده ای می رسید، تیز و غیر قابل‏‎ ‎‏تحمل می شد. آیت الله ، عزمی راسخ و کامل دارد و در صدد قبول هیچ گونه مصالحه ای نیست. مصمم است که‏

‏در مبارزۀ خود علیه شاه تا پایان پیش برود... .‏

‏     در حال حاضر در ایران و به نام همین پارسای زاهدِ 76 ساله است که قیامهای متعدد به وقوع می پیوندد.‏‎ ‎‏این قیامها که عناوین و موضوعات مذهبی دارند خیلی بیشتر از آنچه جبهۀ مخالف چپْ رژیم شاه را به خطر‏‎ ‎‏بیندازد، رژیم مذکور را به طور جدی به خطر انداخته است.‏

‏     اکنون ما در حضور آیت الله در اتاقی 2×3 متر و در خانه ای هستیم که در دورترین قسمت نجف واقع‏‎ ‎‏است. شهری که از لحاظ وضع جغرافیایی یکی از بدترین مناطق کویری عراق است. در راه نجف و بغداد‏‎ ‎‏بادی سخت برخاست و شنهایی را به حرکت درآورد. شدت باد به اندازه ای بود که اتومبیل ما را مانند پر کاهی‏‎ ‎‏جابه جا می کرد و بالاخره آن را در یک تودۀ شن بی حرکت ساخت. رانندۀ ما این را خشم و غضب‏‎ ‎‏خداوندی می دانست و به تلاوت آیاتی از قرآن پرداخت. در اینجا که سرزمین مقدس مسلمانان شیعی است،‏‎ ‎‏همه جا خداوند عادل و عدالتخواه وعدالت گستر آنان حاضر و ناظر است. مرقد علی نخستین امام و داماد‏‎ ‎‏پیغمبر در نجف است و در کربلا نیز مرقد امام حسین سومین امام و نوادۀ پیغمبر قرار دارد. قبور این امامان در‏‎ ‎‏زیر گنبدی قرار دارد که از خارج طلا کاری است و تلألؤ و لمعان آن بی نهایت است، و از داخل نیز با هزاران‏‎ ‎‏آیینه درخشان آذین شده است. این دو امام و فرزندان امام حسین تا امام یازدهم، همگی توسط غاصبان اموی‏‎ ‎‏و عباسی به قتل رسیده اند، مع ذلک این ثروتِ نمایان در متن فقرِ بی نهایتِ محیط تعجب آور نیست. در واقع،‏‎ ‎‏این امر خود بیانی است از حالت انتقام مردمان شیعی اندیش از غاصبان حق امامانشان. اسلام شیعی، که‏‎ ‎‏پیروانش در سراسر جهان یک ششم مسلمانان را تشکیل می دهند، مدت ده قرن است که در انتظار امام‏‎ ‎‏دوازدهم هستند؛ امامی که حکومت حق را برقرار خواهد کرد و بر روی زمین عدالت را مستقر خواهد‏‎ ‎‏ساخت. گرچه اماکن مقدس شیعیان در مملکت عراق واقع است که نصف جمعیت آن شیعه هستند ولی‏‎ ‎‏شیعیان خصوصاً در ایران ساکنند. در حقیقت از 33 میلیون ایرانی 93 درصد شیعه هستند و آیا کسی که این‏‎ ‎‏تودۀ شیعه را که هنوز ایمانی شدید و سوزان به حرکتشان درمی آورد، تحت تسلط و کنترل خود دارد و بر‏‎ ‎‏ایران فرمانروایی می کند، همین پارسای کهنسال یعنی آیت الله خمینی است که دارای چنین قدرتی است؟‏

‏شاه وی را در 1963 از ایران تبعید کرد، و از (1965) و پس از طی یک دوران تبعیدی در ترکیه، در نجف به‏‎ ‎‏سر می برد و مرگ پسرش دلیلی برای قیامهای متوالی شده است که هر چند یک بار، ایران را به لرزه‏‎ ‎‏درمی آورد.‏

‏در پیچ یکی از کوچه های تنگ نجف که خانه هایش برای آنکه سپری در مقابل تابش سوزان آفتاب باشد،‏‎ ‎‏سخت به هم فرو رفته است، مسکن محقر آیت الله خمینی قرار دارد. این خانه نظیر مسکن فقیرترین افراد‏

‏نجف است. در سه اتاق این خانه، حداکثر دوازده تن از نزدیکان وی حضور داشتند. در این مسکن محقر، از‏‎ ‎‏قدرت رؤسای شورش و یا رؤسای جبهۀ مخالف که در تبعید به سر می برند، هیچ نشان و علامتی دیده‏‎ ‎‏نمی شود و اگر آیت الله خمینی قدرت آن را دارد که ایران را به حرکت درآورد و قیام برانگیزد، این قدرت‏‎ ‎‏مسلماً ناشی از تسلط و اقتدار وی بر افکار مردم ایران است؛ اقتداری که پس از تبعید وی از ایران به جای‏‎ ‎‏آنکه کم شود، ده برابر شده است.‏

‏آیت الله که مردی متین و کم سخن است تا به حال هیچ گاه خطاب به مطبوعات بین المللی مطلبی بیان نکرده‏‎ ‎‏است و بنابر این، مصاحبۀ حاضر با لوموند نخستین مصاحبۀ ایشان است.‏‏]‏

سؤال: ‏[‏‏شاه شما را متهم می کند که مخالف تمدن و گذشته گرا هستید؛ جواب شما به این مطلب‏‎ ‎‏چیست؟‏‏]‏

جواب:‏ این خود شاه است که عین مخالفت با تمدن است و گذشته گراست. مدت پانزده سال‏‎ ‎‏است که من در اعلامیه ها و بیانیه هایم خطاب به مردم ایران مُصراً خواستار رشد و توسعۀ‏‎ ‎‏اقتصادی و اجتماعی مملکتم بوده ام. اما شاه سیاست امپریالیستها را اجرا می کند و‏‎ ‎‏کوشش دارد که ایران را در وضع عقب ماندگی و واپسگرایی نگاه دارد. رژیم شاه رژیمی‏‎ ‎‏دیکتاتوری است. در این رژیم، آزادیهای فردی پایمال و انتخابات واقعی و مطبوعات و‏‎ ‎‏احزاب از میان برده شده اند. نمایندگان را شاه با نقض قانون اساسی تحمیل می کند. انعقاد‏‎ ‎‏مجامع سیاسی ـ مذهبی ممنوع است. استقلال قضایی و آزادی فرهنگی به هیچ وجه‏‎ ‎‏وجود ندارد. شاه قوای سه گانه را غصب کرده است و یک حزب واحد‏‎[1]‎‏ ایجاد نموده‏‎ ‎‏است. از این بدتر، پیوستن به این حزب را اجباری کرده است و از متخلفان انتقام می گیرد.‏

‏     کشاورزی ما که تولیدش حتی تا 23 سال پیش اضافه بر احتیاجات داخلی مان بود و ما‏‎ ‎‏صادر کنندۀ این مازاد بودیم، فعلاً از میان رفته است. مطابق ارقامی که نخست وزیر شاه‏‎ ‎‏در دو سال پیش به دست داده است، ایران 93 درصد از مواد غذایی مصرفی خود را وارد‏‎ ‎‏می کند. و این است نتیجۀ به اصطلاح اصلاحات ارضی شاه!‏

‏     دانشگاههای ما نیمی از سال بسته است و طلاب و دانشجویان ما هر سال چندین بار‏

‏مضروب و مجروح می گردند و به زندان افکنده می شوند. شاه اقتصاد ما را از میان برده و‏‎ ‎‏درآمد حاصل از نفت را که ثروت آیندۀ مردم ماست تبذیر می کند و آن را برای خرید‏‎ ‎‏اسلحه هایی به کار می برد که جنبۀ تجملی و قیمتهای سرسام آور دارد و این امر به استقلال‏‎ ‎‏ایران صدمه می زند. من مخالف شاه هستم؛ درست به دلیل آنکه سیاست وی که وابسته‏‎ ‎‏به قدرتهای خارجی است، پیشرفت مردم را در معرض خطر قرار می دهد. هنگامی که‏‎ ‎‏شاه ادعا می کند که ایران را به مرز «تمدن بزرگ» می رساند، دروغ می گوید و این مطلب‏‎ ‎‏را بهانه قرار داده است تا ریشۀ استقلال مملکت را قطع کند و خون مردم را جاری سازد.‏‎ ‎‏کارگران، کشاورزان، دانشجویان، کسبه و زنان و مردان علیه قدرت ارتجاعی و‏‎ ‎‏گذشته گرایی وی مبارزه می کنند. به دلیل این واقعیتهای غیرقابل بحث است که شاه‏‎ ‎‏کوشش می کند موضع مخالف ما را در قبال رژیمش وارونه جلوه دهد و ما را مخالف‏‎ ‎‏تمدن و گذشته گرا قلمداد کند. اگر ما موفق به سرنگون کردن رژیم او شویم، او برای‏‎ ‎‏کارهایی که بر ضد پیشرفت و ترقی اقتصادی و فرهنگی مردم کرده است محاکمه خواهد‏‎ ‎‏شد؛ و آن روز تمامی عالم از جنایات وی آگاه خواهند گردید.‏

ــ     ‏[‏‏شاه شما را مخالف با تمدن قلمداد می کند؛ شما نیز همین اتهام را به شاه برمی گردانید و این مطلب‏‎ ‎‏لزوماً قانع کننده نیست. لطفاً ممکن است موضع و موقع خود را راجع به سه موضوع اصلی ایران بیان‏‎ ‎‏بفرمایید: اصلاحات ارضی، صنعتی کردن مملکت، و زنان‏‏]‏

ــ     ‏هدف از اصلاحات ارضی شاه، خصوصاً این بود که بازاری برای کشورهای خارجی،‏‎ ‎‏خصوصاً امریکا، ایجاد کند. اما اصلاحات ارضی ای که ما خواستارش هستیم، کشاورز را‏‎ ‎‏از محصول کارش بهره مند خواهد ساخت و مالکانی را که برخلاف قوانین اسلامی عمل‏‎ ‎‏کرده اند مجازات خواهد کرد.‏

ــ     ‏[‏‏زمینهایی که گرفته اند، به مالکان قدیمی اش برگردانیده خواهد شد؟‏‏]‏

ــ     ‏مسلماً نه، درست همین مالکان در طول سالها درآمدهایی را روی هم انباشته بودند،‏‎ ‎‏بی آنکه مقررات اسلام را در خصوص توزیع آنها اجرا نمایند. بدین ترتیب ثروتی را که‏‎ ‎‏حق جامعه بوده و باید به جامعه برسد در نزد خود نگه داشته و برخلاف قوانین اسلامی‏

‏عمل کرده اند و ثروتمند شده اند. بنابراین اگر ما به قدرت و حکومت برسیم، ثروتهایی که‏‎ ‎‏این مالکان به ناحق متصرف شده اند، ضبط خواهیم کرد و بر اساس حق و انصاف،‏‎ ‎‏مجدداً میان محتاجان توزیع خواهیم کرد.‏

‏     در خصوص صنعتی کردن مملکت، کاملاً با این امر موافقیم ولی ما خواستار یک‏‎ ‎‏صنعت ملی و مستقل هستیم که در اقتصاد مملکت ادغام شده و همراه با کشاورزی در‏‎ ‎‏خدمت مردم قرار گیرد، نه یک صنعت وابسته به خارج بر اساس مونتاژ؛ نظیر صنعتی که‏‎ ‎‏فعلاً در ایران مستقر ساخته اند. سیاست شاه از لحاظ صنعتی و کشاورزی، مملکت ما را به‏‎ ‎‏نفع قدرتهای استعماری به صورت یک جامعۀ مصرفی درآورده است.‏

‏     در خصوص زنان، اسلام هیچ گاه مخالف آزادی آنان نبوده است، برعکس اسلام با‏‎ ‎‏مفهوم زن به عنوان شیء مخالفت کرده است و شرافت و حیثیت او را به وی باز داده‏‎ ‎‏است. زن مساوی مرد است. زن مانند مرد آزاد است که سرنوشت و فعالیتهای خود را‏‎ ‎‏انتخاب کند؛ اما رژیم شاه است که با غرق کردن آنها در امور خلاف اخلاق، می کوشد تا‏‎ ‎‏مانع آن شود که زنان آزاد باشند. اسلام شدیداً معترض به این امر است. رژیمْ آزادی زن‏‎ ‎‏را البته نظیر آزادی مرد از میان برده و پایمال ساخته است. زنان مانند مردان زندانهای‏‎ ‎‏ایران را پر کرده اند. در اینجاست که آزادی آنها در معرض تهدید و در خطر قرار گرفته‏‎ ‎‏است. ما می خواهیم که زنان را از فساد، که آنان را تهدید می کند، آزاد سازیم.‏

ــ     ‏[‏‏دربارۀ لفظ «مارکسیسم اسلامی» که رژیم مرتباً استعمال می کند چه فکر می کنید؟ آیا با دستجات چپ‏‎ ‎‏افراطی روابط سازمانی دارید؟‏‏]‏

ــ     ‏این شاه است که اصطلاح مذکور را به کار برده است و اطرافیانش از او تبعیت کرده اند.‏‎ ‎‏این مفهوم مفهومی نادرست و حاوی تناقض است و برای از اعتبار انداختن و از بین بردن‏‎ ‎‏مبارزۀ مردم مسلمان ما بر ضد رژیم شاه است. مفهوم اسلامی که بر اساس توحید و‏‎ ‎‏وحدانیت خداوند بنا شده است با ماتریالیسم در تضاد است. اصطلاح «مارکسیسم‏‎ ‎‏اسلامی» یک اصطلاح خلاف حقیقت است. به عبارت دیگر، شاه و دستگاه تبلیغاتی اش‏‎ ‎‏از اتحاد «ارتجاع سیاه» و «خرابکاری سرخ» نیز هدفی را که گفتیم تعقیب می کند؛ بدین‏

‏معنا که وی می خواهد مردم مسلمان را وحشتزده سازد و بذر ابهام را در آنها بپراکند، تا‏‎ ‎‏مخالفتشان را نسبت به رژیم که جامع و غیر قابل بحث و انکار است از میان ببرد. هیچ گاه‏‎ ‎‏میان مردم مسلمانی که بر ضد شاه در حال مبارزه اند و عناصر مارکسیست افراطی یا غیر‏‎ ‎‏افراطی اتحاد وجود نداشته است. من همواره در اعلامیه های خود خاطرنشان ساخته ام‏‎ ‎‏که مردم مسلمان بایستی در مبارزۀ خود همگون و متجانس باقی بمانند و از هر نوع‏‎ ‎‏همکاری سازمانی با عناصر کمونیست برحذر باشند. بدین ترتیب با اتحاد بین تمام‏‎ ‎‏مسلمانان است که ما با شاه مبارزه می کنیم و خواهیم کرد؛ و به همین دلیل است که شاه‏‎ ‎‏سعی دارد مبانی مبارزه ای ما را وارونه جلوه دهد.‏

ــ     ‏[‏‏با توجه به فقد روابط سازمانی، آیا یک اتحاد تاکتیکی را با مارکسیستها برای سرنگون کردن شاه در‏‎ ‎‏نظر دارید؟ و روش و طرز رفتار شما با آنان پس از موفقیت اجتماعی تان چگونه خواهد بود؟‏‏]‏

ــ     ‏نه، ما حتی برای سرنگون کردن شاه با مارکسیستها همکاری نخواهیم کرد. من همواره به‏‎ ‎‏هواداران خود گفته ام که این کار را نکنند. ما با طرز تلقی آنان مخالفیم. ما می دانیم آنها از‏‎ ‎‏پشت به ما خنجر زده اند و اگر روزی به قدرت برسند، رژیمی دیکتاتوری برقرار خواهند‏‎ ‎‏کرد و این مخالف روح اسلام است. اما در جامعه ای که ما به فکر استقرار آن هستیم،‏‎ ‎‏مارکسیستها در بیان مطالب خود آزاد خواهند بود؛ زیرا ما اطمینان داریم که اسلام‏‎ ‎‏دربردارندۀ پاسخ به نیازهای مردم است. ایمان و اعتقاد ما قادر است که با ایدئولوژی آنها‏‎ ‎‏مقابله کند. در فلسفۀ اسلامی از همان ابتدا مسئله کسانی مطرح شده است که وجود خدا را‏‎ ‎‏انکار می کرده اند. ما هیچ گاه آزادی آنها را سلب نکرده و به آنها لطمه وارد نیاورده ایم.‏‎ ‎‏هر کس آزاد است که اظهار عقیده کند و برای توطئه کردن آزاد نیست.‏

ــ     ‏[‏‏به نظر شما علت شعله ورشدن قیامهای ایران چیست؟ چرا این طغیانها در حال حاضر رخ داده است؟‏‏]‏

ــ     ‏فشار و قهری که شاه و پدرش اعمال کرده اند، بدبختیهایی  که ملت ما دچارش شده‏‎ ‎‏است، مردمی که از آزادی اشان، استقلالشان، پیشرفتشان و زندگی خوبشان محروم‏‎ ‎‏شده اند، وعده هایی دروغی که در پانزده سال اخیر مغزشان را پر کرده است، روی هم‏‎ ‎‏رفته منشأ تظاهرات مذکور است. خرابی وضع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و وسعت‏

‏دامنۀ قهر و فشار، به درجۀ تحمل ناپذیری رسیده است. آخرین قیامها مقدمۀ انفجار‏‎ ‎‏عظیمی است که نتایجش غیر قابل محاسبه است. هدف از ضد تظاهراتی که پلیس در‏‎ ‎‏مقام مقابله و با شرکت افراد مزدور ترتیب داده است و هدف از کشتارهایی که در هر شهر‏‎ ‎‏و روستا پیش می آید آن است که مانع سرنگون شدن شاه گردد.‏

ــ     ‏[‏‏فکر می کنید که فرزند شما به قتل رسیده است؟ اگر چنین نیست چرا مرگ وی علت انفجار تظاهرات‏‎ ‎‏شده است؟‏‏]‏

ــ     ‏من با قطع و یقین نمی توانم بگویم چه اتفاقی افتاده است ولی می دانم که او شب قبل از‏‎ ‎‏درگذشتش صحیح و سالم بود و مطابق گزارشهایی که به من رسیده است، اشخاص‏‎ ‎‏مشکوکی آن شب به خانۀ وی رفته اند و فردای آن شب او فوت کرده است. چگونه؟ من‏‎ ‎‏نمی توانم اظهار نظری بکنم. نارضایی مردم به این مناسبت ابراز شد. مسلماً مردم‏‎ ‎‏خدمتگزاران خود را دوست می دارند و مرا و نیز پسرم را خدمتگزار خود می دانند. دنبال‏‎ ‎‏این جریان هر کشتاری که رژیم ترتیب داد، تظاهرات تازه ای را به مناسبت چهلم‏‎ ‎‏کشته شدگان موجب گردید. اما مطلب اصلی و اساسی، پسر من نیست. مسئلۀ اساسی،‏‎ ‎‏عصیان و قیام همۀ مردم بر ضد ستمگرانی است که بدانها ستم می کنند.‏

ــ     ‏[‏‏برنامۀ سیاسی شما چیست؟ آیا می خواهید که رژیم را سرنگون سازید؟ به جای این رژیم، چه نوع‏‎ ‎‏رژیمی را برقرار خواهید کرد؟‏‏]‏

ــ     ‏کمال مطلوب ما ایجاد یک دولت و حکومت اسلامی است؛ مع ذلک نخستین اشتغال‏‎ ‎‏حاضر ما سرنگون کردن این رژیم خودسر و خودکامه است. در مرحلۀ اول بایستی‏‎ ‎‏قدرتی به وجود آوریم که به احتیاجات اساسی مردم پاسخ دهد.‏

ــ     ‏[‏‏مقصودتان از حکومت اسلامی چیست؟ آنچه از این تعبیر، خود به خود، به ذهن می آید امپراتوری‏‎ ‎‏عثمانی و یا عربستان سعودی است.‏‏]‏

ــ     ‏تنها مرجع استناد برای ما، زمان پیغمبر و زمان امام علی است.‏


ــ     ‏[‏‏آیا به نظر شما بازگشت به قانون اساسی 1906‏‎[2]‎‏ یک راه حل معتبر است؟‏‏]‏

ــ     ‏قوانین اساسی و متمم آن به شرط آنکه مورد اصلاح قرار گیرد، می تواند مبنای دولت و‏‎ ‎‏حکومتی باشد که ما توصیه می کنیم؛ این حکومت در خدمت آرمان اسلامی قرار‏‎ ‎‏می گیرد.‏

ــ     ‏[‏‏آیا این قانون اساسی، رژیم سلطنتی را حفظ خواهد کرد و یا حکومت جمهوری را در مدنظر دارید؟‏‏]‏

ـ‏ رژیمی که ما برقرار خواهیم کرد به هیچ وجه رژیم سلطنتی نخواهد بود. این مطلب‏‎ ‎‏خارج از موضوع است و مطرح نیست.‏

ــ     ‏[‏‏به سلطنت رسیدن پسر شاه فعلی برای شما قابل قبول خواهد بود؟‏‏]‏

ــ     ‏ما مخالف پدر شاه بودیم و مخالف شاه فعلی و مخالف همۀ سلسله اش هستیم؛ زیرا مردم‏‎ ‎‏ایران آن را نمی خواهند.‏

ــ     ‏[‏‏آیا خود شما در نظر دارید که در رأس آن قرار گیرید؟‏‏]‏

ــ     ‏شخصاً نه. نه سن من و نه موقع و نه مقام من، و نه میل و رغبت من متوجه چنین امری‏‎ ‎‏نیست. اگر موقعیت پیش آید، ما در میان کسانی که در جریان مفاهیم و فکر اسلامی‏‎ ‎‏مربوط به حکومت هستند، شخصی و یا اشخاصی را که مستعد تعهد چنین امری باشند‏‎ ‎‏انتخاب خواهیم کرد.‏

ــ     ‏[‏‏شما همواره در مقابل درخواستهای مطبوعات بین المللی سکوت را حفظ کرده اید؛ چرا؟‏‏]‏

ــ     ‏مطبوعات بین المللی بیشتر به دبدبه و کبکبه و طمطراق و تشریفات رسمی توجه دارند:‏‎ ‎‏تخت جمشید، تاجگذاری شاه و ... یا در حداعلا توجهشان معطوف به قیمت نفت است،‏‎ ‎‏نه به بدبختیهای مردم ایران و یا فشاری که تحمل می کنند. ظاهراً شاه هر سال صد میلیون‏‎ ‎‏دلار برای تبلیغاتش در خارج پول خرج می کند. از این جهت من در طول پانزده سال‏‎ ‎‏گذشته ـ خصوصاً به من گفته اند روزنامۀ شما مستقل است و به مسائل واقعی ایران از قبیل‏‎ ‎‏شکنجه ها، کشتارها و بی عدالتیها می پردازد من امیدوارم که این مصاحبه به آشنا ساختن‏‎ ‎


‏آرمان مردم من کمک کند ـ حرفهای خود را خطاب به مردم ایران زده ام و همین کار را‏‎ ‎‏ادامه خواهم داد.‏

ــ     ‏[‏‏آیا سیاست موافق شاه در قبال اسرائیل یکی از دلایل مخالفت شما با رژیم است؟‏‏]‏

ــ     ‏آری؛ زیرا اسرائیل سرزمین یک قوم مسلمان را اشغال کرده و جنایات بیشماری مرتکب‏‎ ‎‏شده است. عمل شاه در حفظ روابط سیاسی با اسرائیل و دادن کمک اقتصادی به وی، ‏‎ ‎‏بر خلاف مصالح و منافع اسلام و مسلمانهاست.‏

ــ     ‏[‏‏آیا آرزومند آن هستید که ایران علیه اسرائیل در جرگۀ کشورهای عربی وارد شود؟‏‏]‏

ــ     ‏من همواره مُصراً خواسته ام که مسلمانان سراسر جهان متحد شوند و بر ضد دشمنانشان از‏‎ ‎‏جمله اسرائیل مبارزه کنند. متأسفانه دعوتهای مرا رژیمهای مختلفی که در کشورهای‏‎ ‎‏مسلمان بر سر کار آمده اند، نشنیدند. من امیدوارم که بالاخره این دعوتها شنیده شود. من‏‎ ‎‏در این راه پایداری خواهم کرد.‏

ــ     ‏[‏‏آخرین رشتۀ عملیات نظامی اسرائیل منجر به اشغال یک سرزمین عربی دیگر یعنی جنوب لبنان شده‏‎ ‎‏است که مردمانش شیعه اند. در این باره چه فکر می کنید؟‏‏]‏

ــ     ‏مردم جنوب لبنان باید به هر وسیله ای که شده به خانه های خود باز گردند و وظیفه دارند‏‎ ‎‏که برای باز پس گرفتن سرزمین خود مبارزه کنند، پیش از آنکه اسرائیلی ها مردم‏‎ ‎‏خودشان را در آنجا مستقر سازند. شخص من از مردم ایران و شیعیان جهان درخواست‏‎ ‎‏کرده ام که به کمک برادران خود در جنوب لبنان بشتابند. این دعوت نتایجی داشته است‏‎ ‎‏اما تنها حکومتها هستند که با توجه به احتیاجات این مردم، وسایل لازم را در اختیار‏‎ ‎‏دارند؛ تنها حکومتها هستند که امکان دارند به اسرائیل فشار بیاورند که مجبور به تخلیۀ‏‎ ‎‏این سرزمین بشود.‏

ــ     ‏[‏‏یک دسته از سربازان ایرانی جزء نیروهای ملل متحد در جنوب لبنانند؛ فکر می کنید که این کمکْ‏‎ ‎‏مثبت است؟‏‏]‏

ــ     ‏ما رژیم ایران را تجربه کردیم؛ هیچ دلیلی وجود ندارد که بتوان باور کرد که این رژیم که‏‎ ‎‏همواره به ضرر اعراب و به اسرائیل کمک کرده است، این بار در خدمت یک آرمان‏

‏مقدس عمل کند. به اعتقاد من، کار ایران بیشتر به این جهت است که مانع از اظهار عقیده‏‎ ‎‏دشمنان اسرائیل بشود.‏

ــ     ‏[‏‏موقع و موضع شما در قبال امریکا چیست؟‏‏]‏

ــ     ‏در طی بیانیه ها و اعلامیه های پانزده سال اخیر خود چندین بار موضع و موقع خودم را در‏‎ ‎‏قبال امریکا و قدرتهای بزرگ دیگری که از ثروتهای ممالک فقیر بهره برداری می کنند،‏‎ ‎‏بیان کرده ام. امریکا عمال خود را در این ممالک تحمیل و بعد خشونتی را که به مردم‏‎ ‎‏تحمیل می شود تأیید می کند. امریکا که منشأ کودتای 1332 و بازگشت و حفظ شاه بر سر‏‎ ‎‏قدرت است، سیاست خود را تغییر نداده است. تا وقتی که وضع بدین منوال است، موضع‏‎ ‎‏و موقع من در قبال امریکا همچنان تغییر ناپذیر خواهد ماند.‏

ــ     ‏[‏‏آیا مثل برخی فکر می کنید که امریکا می خواهد یک رژیم آزادمنش لیبرال در ایران مستقر سازد؟‏‏]‏

ــ     ‏یعنی اعلامیه راجع به احترام و رعایت حقوق بشر؟ این مطلب چیزی جز حرف نیست؛‏‎ ‎‏حرف! و من بدان باور ندارم. کافی است که ملاحظه بکنید کارتر رئیس جمهور امریکا‏‎ ‎‏در جریان دیدارش در تهران پشتیبانی خود را از شاه تجدید کرد و علاوه بر آن، عملاً این‏‎ ‎‏پشتیبانی مورد تکذیب قرار نگرفت. به هر حال ما هیچ گاه رژیمی را با سیما و صورتی‏‎ ‎‏لیبرال و آزادمنش، و مضمون و محتوای دیکتاتوری و استبدادی قبول نخواهیم کرد.‏

ــ     ‏[‏‏در مقابل اتحاد شوروی که همسایۀ بزرگ ایران است، موضع و موقع شما چیست؟‏‏]‏

ــ     ‏همان موضع و موقعی که در قبال امریکاست. ابرقدرتها مردم ما را استثمار کردند. من‏‎ ‎‏فرقی میان آنها و حتی بین آنها و انگلیس هم نمی بینم. هنگامی که ایران واقعاً مستقل‏‎ ‎‏گردید، در آن صورت می تواند روابط سالمی با تمامی ممالک عالم برقرار سازد.‏

ــ     ‏[‏‏آیا فکر می کنید که رژیم شاه قادر است که آزادمنشی پیشه کند؟‏‏]‏

ــ     ‏ هرگز! حتی اصول دموکراسی و آزادی در تضاد بنیادی با این رژیم و با وجود خود شاه‏‎ ‎‏هستند؛ لذا هیچ مصالحۀ ممکنی با وی وجود ندارد. جنایات وی بیشمار است. نخستین‏‎ ‎‏کار یک رژیم آزاد آن خواهد بود که محاکمۀ شاه را ترتیب دهد؛ بر اساس این امر که او‏‎ ‎‏ثروتهای مملکت را جمع کرده و آنها را به بانکهای خارجی منتقل ساخته است. باید که‏

‏او در خصوص جنایاتی که مرتکب شده است جواب دهد. آزادسازی واقعی تا هنگامی‏‎ ‎‏که شاه بر اریکۀ قدرت است امکانپذیر نخواهد بود.‏

‎ ‎

  • ـ «حزب رستاخیز ملت ایران»، که تأسیس آن در 11 اسفند 1354 توسط شاه اعلام شد.
  • ـ قانون اساسی مشروطه 1285 ه . ش  1324 ه . ق .