پرتال امام خمینی(س)- دکتر حسن عارفی، پزشک حضرت امام(س): یک روز صبح بود ساعت هشت، معمولاً ساعت هشت خدمت امام مى ‏رسیدیم و ایشان را معاینه مى ‏کردیم، فشار مى ‏گرفتیم و احوال پرسى مى‏ کردیم و آنهایى که کشیک نبودند مى ‏رفتند. آن روز کشیک من نبود. من کشیکم را تحویل دیگران دادم و رفتم.

به بیمارستان که رسیدم دیدم سیستم پیجینگ به من اطلاع داد به وسیله گیرنده ‏اى که در جیبم بود که سریع با شمارۀ فلان تماس بگیر. من هم با ماشینى که در اختیارم بود سریع خدمت امام آمده دیدم ایشان درد قفسه صدرى گرفته ـ درد قلبى گرفته ـ البته درمان هایى شروع شده بود. درمان را ادامه دادیم و ایشان الحمدللّه‏ خوب شدند.

هر وقت امام ناراحتى پیدا مى ‏کرد در جستجوى علت بودیم و طبیب اصولاً باید دنبال علت بگردد. بالاخره از این طرف و آن طرف فهمیدیم ساعت هشت صبح که من خدمت ایشان بودم و بعد از خدمتشان مرخص شدم بعد از من یک نامه ‏اى به ایشان داده مى‏ش ود. بعلاوه یک پولیور بافتنى. امام نامه را مى ‏خوانند، مى ‏بینند از یک خانمى است که دردمند است و یادم نیست بچه ‏اش شهید شده یا شوهرش شهید شده ولى به هر جهت آن خانم محترم در نامه ‏اى نوشتند من هر بارى که این دانه‏ ها را در روى این بلوز زدم یک صلوات فرستادم و یک  دفعه امام را دعا کردم.

امام وقتى این نامه را مى‏ خوانند تحت تأثیر عاطفى شدید قرار مى‏ گیرند و همان باعث مى ‏شود که ایشان درد قفسه صدرى و درد قلبى بگیرند.

منبع: برداشت هایی از سیره امام خمینی(س)، به کوسس غلامعلی رجایی، ج1، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص 132 و 133

. انتهای پیام /*