مجله کودک 310 صفحه 8

قصه پیامبران ( حضرت آدم= قسمت سوم) مجید ملامحدی زندگی در بهشت پای هر درختی روان بودند و می رفتند. آدم و حوّا زندگی تازه ای خود را با مهربانی آغاز کردند. آن ها گل می گفتند و گل می شنیدند. هر چه که می خواستند، خدا به آن ها می بخشید. هر چه بلد نبودند خدا یادشان می داد. هر بار که می خواستند، با فرشته ها هم صحبت می شدند و پای خاطرات آن ها می نشستند. خداوند به آدم و حوّا درختی را نشان داد، بعد گفت: «بهشت خانه ی شماست. از نعمت های گوارای آن بخورید. اما به آن درخت نزدیک نشوید که (اگر نزدیک شوید) از ستمکاران از بهشت پرنده ها، دایم آواز می خواندند. از چشمه ها عطرِ خوبی به هوا بر می خاست. پروانه های رنگ رنگ، از سر و روی گل ها بالا می رفتند. هوا لطیف و پر ستاره بود. میوه های آبدار و شیرین، بر دست درخت ها می درخشیدند. جوی ها با آوازهای شاد خود، بر P مثل Painters ( نقاشان): نقاش، خلاقیت و استعداد خود را با رنگ بر روی کاغذ به نمایش در می آورد، همانطور که نویسنده این کار را با درهم آمیختن کلمات با یکدیگر انجام می دهد. اولین اثر هنری که از انسان اولیه به جای مانده، نقاشی او بر دیوارهای