
یک خاطره، هزار پند
از خدا بخواهید
که مرا بپذیرد
شبی که قرار بود حضرتامام(س) به بیمارستان بروند تا فردای آن روز عمل جراحی صورت گیرد . هنگامی که میخواستند از منزل خارج شوند، به همسر مرحوم حاجسیداحمدآقا گفتند:
با قم تماس بگیرید و از آقایسلطانی [پدرخانم مرحومحاجاحمدآقا] بخواه که برای من دعا کنند که خدا مرا بپذیرد .
بعد از عمل جراحی، وقتی ایشان به هوش آمدند، خانم حاجاحمدآقا به امام گفت: «آقاجان [مقصود آقایسلطانی است] برای احوالپرسی شما آمدهاند»
موضوع تمبر: طراحی هنری فنلاند
قیمت: 25 پنی
سال انتشار: 1915
مجلات دوست کودکانمجله کودک 384صفحه 4