مجله کودک 385 صفحه 34
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 385 صفحه 34

هم مال اسد. آخریاش را هم دوباره برای خودم برمیدارم. من دو تا ستاره دارم. ستارههایم را به صمد نمیدهم. لیاقتش را ندارد. بس که مرا میزند. راستی، ننهبزرگ! ستارهی تو کو؟ ننهبزرگ با صدای شکستهاش میگوید: «چه لحظه صبر کن تا نشانت بدهم.» دوتایی به تاق آسمان خیره میشویم. ستارهای از ناکجای آسمان پیدا میشود. لابهلای ستارههای دیگر خط میکشد و دوباره توی دل تاریکی فرو میرود. ننهبزرگ میگوید: «این هم ستارهی من، دیدی ریحانجان؟ رفت توی دل آسمان گم و گور شد.» میگویم: «ستارهی تو رفت اینجا، ننهبزرگ!» و نوک انگشتهایش را میگیرم و میگذارم روی قلبم. ننهبزرگ میگوید: «قربان تو دختر!» به پهلو میغلتم. دستم را میاندازم گردن ننهبزرگ و ماچش میکنم. - برایم قصّه بگو، ننهبزرگ: قصّهی بیبینور و بیبیحور. موضوع تمبر: نشان دولتی قیمت : 4 پنی سال انتشار: 1863

مجلات دوست کودکانمجله کودک 385صفحه 34