مجله کودک 74 صفحه 11
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 74 صفحه 11

«خانه» جایی است که ما به همراه پدر و مادر، خواهر و برادر و یا سایر اعضاء خانواده در آن زندگی می­کنیم. در دنیای عجیب امروز، در میان برجهای بلند و سر به فلک کشیده و یا خانه­های آپارتمانی و به اصطلاحامروزی، هرکس جایی را به عنوان خانۀ خود انتخاب کرده و به همراه خانواده­اش در آن زندگی می­کند. خیلی­ها از زندگی در خانه­های دنیای ماشینی احساس رضایت می­کنند. بعضی­ها هم از این نوع خانه­ها خیلی راضی نیستند و در رویاهای خودشان به دنبال جای بهتری برای زندگی می­گردند. در گزارش این شمارۀ دوست به سراغ تعدادی از بچّه­ها و بزرگترها رفته­ایم و نظر آنها را در مورد خانۀ مورد علاقه­شان پرسیده­ایم، تا ببینیم هرکس چه خانه­ای را برای زندگی می­پسندد. فرامرز یوسفی ده ساله است و در کلاس چهارم دبستان درس می­خواند. فرامزز می­گوید: «ما سالها مستأجر بوده­ایم و هر یکی دوسال هم به یک خانۀ جدید اسباب کشی می­کردیم. امّا الان حدود سه ماه است که بالاخره صاحبخانه شده­ایم و به خانۀ خودمان رفته­ایم. به نظر من بهترین خانه، خانه­ای است که متعلق به خودمان باشد و اختیارش را داشته باشیم.» می­پرسم: «مگر وقتی که مستأجر بودید، اختیار خانه­تان را نداشتید؟» فرامرز پاسخ می­دهد:«چرا، امّا خیلی موقع­ها صاحبخانه­ها ایرادهای عجیب و غریب می­گیرند. مثلا آخرین صاحبخانۀ ما هر روز به پدرم می­گفت که چرا بچّه­ها با سر و صدا از پلّه­ها بالا می­روند، یا چرا صدای تلویزیون را زیاد بلند می­کنند، و از این جور حرفها.» می­گویم: «حالا که صاحبخانه شده­اید ، فکر می­کنی هر کاری که بخواهید می­توانید انجام بدهید؟ مثلاً دیگر صدای تلویزیون را تا آخر بلند می­کنید، یا وقت و بی­وقت سر و صدا به راه می­اندازید؟» فرامرز در پاسخ می­گوید: «خب بالاخره ما در خانه­ای زندگی می­کنیم که به غیر از ما تعداد دیگری خانواده در طبقات دیگر آن زندگی می­کنند، به همین خاطر سعی می­کنیم کاری نکنیم که برای آنها مزاحمت ایجاد شود.» مادر فرامرز که صحبتهای او را با دقت گوش می­داد، بعد از پاسخ فرامرز ادامه می­دهد: «البتّه بچّه­ها حق دارند که بازی کنند، هر چه که باشد بازی و تحرک به شرط اینکه برای کسی مزاحمت ایجاد نکند، حق طبیعی آنهاست. امّا متأسفانه در خانه­های تنگ و کوچک امروز، کمتر بازی و تحرّکی برای بچّه­ها وجود دارد که برای همسایه­ها مزاحمت ایجاد نکند. خود من زمانی که کوچک بودم به همراه پدر و مادرم در یکی از شهرستان­های شمال ایران زندگی می­کردم. خانۀ ما حیاط بزرگی داشت و معمولا من هر وقت که می­خواستم بازی کنم، به همراه دوستانم درحیاط خانۀ خودمان یا گاهی هم حیاط خانۀ آنها که مثل حیاط خانۀ خودمان بزرگ و دلباز بود، بازی می­کردیم. امّا دیگر بچّه­های امروز جایی برای بازی کردن ندارند. حتی خیلی از آنها بازیهای دوران کودکی ما مثل «لِی لِی»، «گُرگم به هوا» یا «قایم باشک»،را نمی­شناسند، و حتّی اگر هم بشناسند به جز کوچه و خیابان جایی برای آن بازیها سراغ ندارند. بازی درکوچه وخیابان هم گذشته ازایجاد مزاحمت دوست دارم در آخرین طبقه به مناسبت روز جهانی خانواده

مجلات دوست کودکانمجله کودک 74صفحه 11