علمی
* ما دراز کش می خوابیم، اکثر موجودات هم
خوابیده خوابیدن را تر جیحمی دهند مثل سوسگها و
گربهها ولی اسبها اغلب تر جیح می دهند به جای
دراز کشیدن، ایستاده بخوابند.
*سعی کنید زبانتان را تا جایی که می توانید
بیرون بیاورید. به نظرتان زیادی درازی دارید؟
سخت در اشتباه هستید و برایاینکه به اشتباهتان پی
ببرید، زبانتان را با زبان زرافه مقایسه کنید. طول
زبان زرافه گاهی به 45 سانتی مترمی رسد.
حرف س (قسمت دوم)
سرزنش: کله زنش با سر زن او.
سرریز: آن چه از سرمی ریزد، مثل اشک.
سر سبز: سرزمینی که مردم آن سبز مو هستند.
سر سپرده:کسی مه سرش را با بالش سپرده است؛
خوابیده.
سرسری: همان سراسری است.
سرشک: سه بار به کسی رشک بردن.
سرشناس: سلمانی یا آرایشگر.
سر شیر: کله شیر شکار شده.
سرافراز: سری که بر فراز است، به دار آویخته شده.
سرقفلی: قفلی که به چشم و گوشمی زنند.
سرکار: کسی که او را سرکار گذاشتهاند.
سرکش: کش سر.
سرکه: سر که یا سر چه کسی؟
سرگذشت: چیزی که از سرمی گذرد مثل ماشین
اصلاح.
سرگرمی: کلاه.
سرگشاده: کسی که کلاهش برایش تنگ است.
سرما خورده: کسی که از پس پرحرفی کرده، سرما
را خورده است.
سرنشین: آنکه بر سر دیگریمی نشیند.
سروران: سر به وان حمام فرو بردن.
سرسره: چیزی که واقعا سرسر است.
سریال: فیلمی که بیش از سه ریال نمی ارزد.
سکسکه: پشت سر هم سکه کسب کردن.
سلسله: او لوازم مسلسل است.
سماور: کسی که سممی آورد.
سمباده: سم باد آورده.
سنبوسه: بوسهای بر شن زدن؛ سلب ورزشکاران و
هنرمندان.
سن در ترکی به معنای تو است، بوسه بر تو.
سورپریز:همان سوپ ریز است؛ ملاقه.
سودان: کسی که آثار سوء همه چیز رامی داند.
سوزن: سوءظن داشتن یا به سوی زنی چیزی را
پرتاب کردن.
سیرابی: جایی که از آن سیرابمی شود؛ چشمه
سیگاری: اسبی که او را به سی کاری بسته باشند.
سیما: سیمها با مکمل صدا.
سیمرغ: مرغداری.
سینما: دارای سه نما.
لغت نامه
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 11صفحه 28