مجله نوجوان 87 صفحه 34
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 87 صفحه 34

آسمانی ها خط خوب امام حسن و امام حسین علیهماالسلام که تولدشان بیش از یک سال فاصله نداشت هنوز خردسال بودند و یکی از خوشترین مشغولیتهایشان مسابقه در علوم و فنون و معارف اسلامی بود. یک روز هرکدام در یک صفحه خطی نوشته بودند و آوردند خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و پرسیدند : «خط کدام یک از ما بهتر است؟» حضرت رسول صلی الله علیه و آله که البته نمی خواست خط یکی را بر دیگری ترجیح دهد ، فرمود : «هر دو خط خوب است.» گفتند : «نه! کدام بهتر است؟» حضرت فرمود : «عزیزان من! می دانید که من امی هستم؛ یعنی هرگز مکتب نرفته ام و الفبا ننوشته ام و من حتی وحی الهی را هم خودم نمی نویسم. خط شناسی کار کسی است که خودش نویسنده باشد. خوب است این را از پدرتان علی بپرسید که خط نویس و کاتب وحی است.» حسنین گفتند : «فرمایش شما کاملا صحیح است.» آمدند پیش پدرشان و همان سوال را کردند. امیرالمومنین فرمود : «هر دو خوب است ، خیلی هم خوب است ، هم خوانا و هم زیباست.» گفتند : «نه! کدام بهتر است؟» حضرت فرمود : «خوب اگر شما به مدرسه می رفتید حق این بود که این را از استادتان بپرسید؛ اما شما خود آموخته ای و هنوز هم خردسالید؛ به کارهای کودکان هم مادران بیشتر می رسند. قضاوت و تشخیص مادرتان زهرا هم درست مانند من است. من در این خطها هیچ عیبی نمی بینم ولی بهتر است که از مادرتان بپرسید ، هر چه او بگوید من همان را می پسندم. اگر در خانه مطلب روشن نشد آن وقت شورایی از اصحاب تشکیل می دهیم و حکمیت را به رای ایشان وامی گذاریم.» حسینین گفتند : «فرمایش شما کلام صحیح است.» آمدند خدمت حضرت فاطمه علیهماالسلام و همان پرسش را کردند. حضرت زهرا علیه السلام فرمود : «هر دو را خوب می بینم. تفاوت گذاشتن میان آنها خیلی مشکل است. در جواب چیزی که جدتان و پدرتان آن را پیش من بفرستند ، خیلی باید ملاحظه کرد. اصلا چطور است یک کار دیگر بکنیم؟» گفتند : «هر چه شما بفرمایید.» حضرت فاطمه گردنبندی از استخوان عاج داشت که دارای هفت دانه بود. فرمود : «این دانه ها را می ریزم روی زمین. هر که دانه های بیشتری جمع کرد خطش را بهتر حساب می کنیم.» گفتند : «خوب است. اگرچه این کار قرعه کشی است و خط شناسی نیست ولی خوب است.» آن وقت حضرت فاطمه علیه السلام دانه ها را ریختند و حسنین دویدند و هر کدام سه دانه برداشتند اما دانه آخری نصف شده بود و به هر کدام یک نصفه رسید؛ نتیجه مساوی بود. هر دو راضی شدند و گفتند :«آخرش هم همان طور شد که جدمان و پدرمان گفتند و شما هم گفتید؛ ولی ما نمی خواستیم دانه ها را بشکنیم.» حضرت فرمود : «دانه را شما نشکستید! خدا شکست و چیزی که خدا بشکند به صد هزار درست می ارزد!»

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 87صفحه 34