
ساعت تو سریخور پغورقاطی
طاهرهایبد
ساعت شش که شد، ساعت کوکی پغورقاطی گلویش را صاف کرد و زنگ زد: دیرری رینگ دیرری رینگ.
صدای ساعت که درآمد، پغورقاطی رویش را برگرداند و محل نگذاشت. ساعت دوباره زنگ زد: دیرری رینگ دیرری رینگ.
پغورقاطی متکایش را برداشت و گذاشت روی گوشش. ساعت که دید پغورقاطی هیچ توجهای به زنگ او ندارد، با صدای بلندتری رینگ و وینگ راه انداخت: ری ری رینگ رارارانگ، وی وی وینگ واواوانگ، دی ری رینگ رارارانگ.
پغورقاطی از دست ساعت کفری شد و متکایش را بلند کرد و محکم کوبید توی سر ساعت. ساعت از روی میز پرت شد زمین. پیچش پیچید و مهرهاش تاب برداشت و مخش سوت کشید.
هر روز همین بساط بود؛ پغورقاطی او را کوک میکرد و بعد هم بابت انجام وظیفهای که کرده بود، با مشت و متکا و هر چیزی که دم دستش بود، میافتاد به جانش.
موتورهای کاوازاکی
Õ نام موتور: 400 ZXR
Õ تعداد سیلندر: 4
Õ ظرفیت بنزین: 22 لیتر
مجلات دوست کودکانمجله کودک 435صفحه 28