مجله کودک 436 صفحه 8
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 436 صفحه 8

قصّههایزندگیامامخمینی تلافیعلیکوچولو امام بعد از خوردن ناهار، به اتاق خودش میرفت. در آنجا رادیو را روشن میکرد، اخبار ساعت دوی بعد از ظهر را گوش میداد و بعد کمی استراحت میکرد. یک روز که فاطمه خانم، عروس امام، در خانه نبود، علی کوچولو، پسرش، پیش امام رفته بود. علی کوچولو و امام خیلی به هم علاقه داشتند. آن روز هم علی کوچولو چند ساعتی پیش پدربزرگ ماند، با هم بازی کردند، صحبت کردند، ناهار خوردند و حسابی به هردوتاشان خوش گذشت. بالاخره وقت خواب و استراحت کوتاه امام رسید. امام بعد از این که قدری به اخبار رادیو گوش داد، رو به علی کرد و گفت: «علی جان! من میخواهم بخوابم!» علی به Õ نام موتور: فالکو 1000 SL Õ تعداد سیلندر: 4 Õ ظرفیت بنزین: 21 لیتر

مجلات دوست کودکانمجله کودک 436صفحه 8