
ساعت
توسریخورپغورقاطی
طاهرهایبد
پغورقاطی از اداره که برگشت، تلویزیون را روشن کرد و روی مبل لم داد. تلفن زنگ زد، یعنی ساعت زنگ زد. پغورقاطی ساعت را از روی میز تلویزیون برداشت و برد دم گوشش و گفت: «الو! منزل پغور قاطی! بفرمایید.»
هیچ صدایی نیامد. پغورقاطی ساعت را گذاشت زمین. تلفن، یعنی ساعت، دوباره زنگ زد. پغورقاطی باز آن را برداشت و گفت: «الو! الو! الو! کیه؟»
هیچ کس از آن طرف خط حرفی نزد. پغورقاطی ساعت را گذاشت. تلفن که همان ساعت باشد، باز زنگ زد. پغورقاطی داد زد: «الو! مریضی که مزاحم میشی؟ چرا حرف نمیزنی؟ نکنه لالی؟!»
پغورقاطی باز گوشی را گذاشت. تلفن تا شب گاه و بیگاه زنگ
Õ نام موتور: دوک 620
Õ تعداد سیلندر: تک سیلندر
Õ ظرفیت بنزین: 15 لیتر
مجلات دوست کودکانمجله کودک 436صفحه 14