مجله کودک 447 صفحه 20
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 447 صفحه 20

کشیدند و حرف های او را تصدیق کردند و داشتند با هم حرف می زدند که ننه جون فرصت نفس کشیدن را گرفت و گفت: «تا کور بشه هر کسی که چشم نداره ببینه.» و در عرض یک ثانیه نصف مهمان ها نابینای مادرزاد شدند و سکوت دوباره همه جا را گرفت. آقام که دید اوضاع خیلی خراب است، خنده ای کرد وگفت: «حالا بفرمایید میوه و شیرینی.» اما هنوز دست هیچ کس به میوه و شیرینی نخورده بود که ننه جون گفت: «چه خبره، بخورین، بخورین، این قدر خوردن که همه شدن اندازه بشکه.» و باز هم نصف فامیل ها تبدیل شدند به بشکه‏های هم رنگ لباسهایشان و بقیه مهمانها به آن ها زیر زیرکی خندیدند که ننه جون جواب آن ها را هم داد و گفت: «بقیه هم که اینقدر خسیس هستند و چیزی نمی خورند که شدن ترکه آلبالو.» درست نمی دانم مهمان ها چند دقیقه توی خانه ما بودند، فقط یادم است که هیچ کس خودش نبود و آقام مرتب خدا را شکر می کرد که همهی حرف ها و نفرین های ننه جون فقط یک دقیقه دوام دارد، وگرنه... (ادامه دارد) ترمزهای عقب به صورت هیدرولیکی عمل میکردند. این شیوه در آن زمان روشی نو در سیستم ترمز به حساب میآمد.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 447صفحه 20