به جای سرمقاله: سالی نو با شاخصهای امام
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

زمان (شمسی) : 1389

ناشر مجله : مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : انصاری، حمید

به جای سرمقاله: سالی نو با شاخصهای امام

به جای سرمقاله

‏ ‏

سالی نو با شاخصهای امام

‏ ‏

سخنرانی دکتر حمید انصاری (قائم مقام مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی)

به مناسبت آغاز سال نو

‏ ‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم والحمد لله ربّ العالمین و صلی الله علی سیدنا و مولانا ابوالقاسم المصطفی محمد و علی اهل بیته الطیّبین الطّاهرین المعصومین المکرمین لاسیما علی بقیة الله فی الارضین.‏

‏(یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحول و الاحوال حوّل حالنا الی احسن الحال)‏

‏ایام خجسته سال نو را تبریک عرض می کنم. این ایام باستانی و ملی که در فرهنگ سنتی ایرانیان توأم با آداب و اصول خاص است علاوه بر اینکه یادگاری است از گذشته های دور، از میل به پاکی و درستی و صداقت و طهارت و استفاده از مواهب طبیعت، در درون خودش به دلیل اینکه توأم با فصل بهار هست عبرتها و درسهای فراوانی را همراه دارد برای اهل عبرت و اعتبار.‏

‏بهار، فصل شکفتن است، فصل رویش است، فصل تحول و دگرگونی است. اگر با چشم بصیرت به تحولی که در عالم طبیعت اتفاق می افتد نظر افکنیم، می توان گفت صدای شور زندگی، ترانه حیات و زندگی، عشق و میل به کمال مطلق را در جزء جزء اجزای طبیعت می توانیم ببینیم. همه جا سرود سرزندگی، شادابی و کمال یابی است. تحولی که در اجزای طبیعت هست، رویش گیاهان، میلیاردها زایش و میلادی که در آغاز فصل بهار- چه در عالم جانداران و چه در عرصه نباتات- شکل می گیرد همگی حاکی از این شور و نشاط و حیات دوباره طبیعت است پس از یک دوره نسبتاً طولانی سرد و رکود و آمادگی برای تحول.‏

‏اگر با همین چشم بصیرت به عالم هستی نظر بی افکنیم و دقت کنیم می بینیم که در کل عالم وجود و ‏


‏کائنات و در متن این طبیعت خاکی،تنها یک موجود است که خلق شده به عنوان احسن موجودات. این موجود یعنی انسان، برای ایجاد تحول و دگرگونی و نیل به کمال مانند سایر موجودات، مجبور نیست.بقیه موجودات در مسیر و صیرورت تحول و دگرگونی و شدنها تابع یک قانونمندی الزامی هستند که حق تعالی در طبیعت و سرشت هر موجودی تقدیر کرده است و طبیعت اشیاء صیرورت به سوی معاد خودش را دارد و حرکت می کند و سیر تکاملی خودش را طی می کند و موانع را پشت سر می گذارد. اگر در موجودات دقت کنیم مثلاً در رشد یک گیاه، می بینیم چگونه از خاک سر برمی آورد و می بالد و اگر مانعی هم سر راهش باشد مسیرش را کج می کند و می آید بالا تا از مواهبی که خداوند متعال تقدیر کرده و تدبیر کرده برای رشد و تکاملش بهره مند شود.‏

‏اشیاء در عالم طبیعت در این سیر الی معادشان الزاماً در حرکت و تحول دائمی هستند. ولی در میان این همه موجودات ریز و درشت که در عالم هستی هست، خداوند متعال موجودی را آفریده به نام انسان که این موجود از لحاظ کمال یابی  با ظرفیت ها و استعدادهایی که خداوند در او به ودیعه نهاده و ابزار و امکاناتی که در اختیارش گذاشته و استعدادی که در او فراهم آورده است او را آزاد گذاشته است تا مسیر کمال را بپیماید یا- خدای ناکرده- مسیر غیّ و ضلالت و گمراهی را. در بعد حیات طبیعی، انسان مثل سایر موجودات طبیعت تابع همان نظام مندی کلی عالم طبیعت است. انسان از روی غریزه میل به کمال خودش را در بعد جسمانی اش دارد، نیازهای خودش را تأمین می کند، موانع را پشت سر می گذارد و برای یک زندگی بهتر تلاش می کند تا حدی هم که تلاش می کند توفیقاتی بدست می آورد و این جسم طبیعی انسان دوره کمالی خودش را می پیماید. بشر یک دوره جنینی دارد و قبل از تولد، در ظلمات ثلاث یا اربعه یا سبعه ای که مطرح است، این دوره اجباری را طی می کند و این رشد طبیعی انسان تابع یک مراحلی است مانند دوران طفولیت و جوانی تا می رسد به پیری و مرگ. این بعد طبیعی انسان است. اما مسأله جدی و اساسی که وجه امتیاز انسان با همه موجودات خلقت هست آن وجود روح مدرکه و عاقله انسان است که با بهره مندی از آن بایستی مسیر کمالی خود را در بعد معنوی طی بکند. اینجاست که خداوند امکاناتی به انسان عطا کرده ،پیامبران درونی در او قرار داده و عقل به عنوان مهمترین پیامبر درونی، راهنمای عمل انسان است. فطرت الهی و معنوی و کمال جویی بشر،زمینه ای است که در اختیار انسان است و افزون بر همه اینها تفضل الهی شامل حال انسان بوده، پیامبرانی را مستقیماً از طریق ارسال فرشتگان وحی و نزول ‏


‏وحی بر ابناء بشر فرستاده است تا در مورد آنچه از عقلشان مغفول است و انوار عقل به دامنه و قله آن حقایق نمی رسد او را راهنمایی و آگاه کند. این ابلاغ صورت گرفته و پس از ارسال رسولان و کتاب در شرایع گذشته، رسیده است به اسلام و دین کامل شده است: "الیوم اکملت لکم دینکم" و حقیقت آشکار شده و نور هدایت تابیده است. اما هیچکدام از اینها الزاماً به این معنا نیست که انسان مسیر کمال حقیقی خود را جبراً و حتماً طی می کند. در این میدان، انسان آزاد است و آزاد آفریده شده و می تواند این راه را برود، موانع را پشت سر بگذارد و خودش را در مسیر تابش انوار الهی قرار دهد که از ندای فطرتش دائماً بر می خیزد و هم عقلش او را به آن سمت راهنمایی می کند. پیامبران الهی و اولیای الهی نیز این انوار را تابانده اند و با زبان این جهانی به بشر عرضه داشته اند. بشر می تواند خودش را در بستر تابش نور قرار بدهد و همانطور که سایر موجودات مسیر کمال را طی می کنند او نیز تکامل پیدا کند و یا اینکه خدای ناکرده بر اثر تبعیت از غرایز شهوانی و شیطانی و تحت تأثیر غلبه جنود جهل، مسیر ضلالت و گمراهی را برود. ‏

‏آنچه در این هارمونی سرود دل انگیز بهار در طبیعت قابل تأمل هست این است که انسان بتواند خودش را هماهنگ کند با این عالم طبیعت که همه اش "یسبح بحمده"، در حال تسبیح است. به تعبیر مرحوم ملاصدرا- در مبحث مبدأ و معاد- همه موجودات را مفطور از یک حقیقت میل به کمال مطلق و عشق به کمال مطلق می داند که منشأ همه تکامل و تحول نفس نباتی و حیوانی و غیره است. انسان اگر بتواند تدبر کند و بیاموزد از این همه شیدایی و هماهنگی که در عالم هستی اتفاق می افتد و شور و نشاط و حیات و سرمستی زندگی حقیقی را درعالم طبیعت ساری وجاری می کند و بتواند خودش را هماهنگ کند، برده است و در این دوران زود گذر عمر، چیزی را اندوخته والا اگر فقط همین نظاره گری جنبه های طبیعی و زیباشناسی عادی و طبیعی باشد و منشأ تحولی در درون ما نشود جز گذر عمر و نهایتاً خدای ناکرده حسرت و اندوه در پایان چیزی همراه نخواهد داشت. لذاست که این دعا معنا و مفهومی خاص در فرهنگ شیعی دارد: حوّل حالنا الی احسن الحال.‏

‏در آغاز این فصل رستاخیز پرشور حیات در طبیعت از خداوند می خواهیم با تقدیر خویش قلبهای ما را متوجه تحول واقعی بکند که بدست خودمان است و همه هم نسبت به ایجاد این تحول مسئولیم. امیدواریم که از فیوضات معنوی بهره مند باشیم که با فیوضات مادی طبیعت که می تواند بر قلب و روح ما جاری شود اگر نیّتها را خیر کنیم، ان شاء الله حرکتمان را بسم رب شروع کنیم و بسم رب ادامه دهیم. از ‏


‏محضر ربوبی باری تعالی می خواهیم که کارمان را در سال جدید به نام او شروع کنیم و با توفیقاتی که نتیجه فیوضات اوست بتوانیم این راه را ادامه دهیم و از فیوضات معنوی کار در مؤسسه ای که به نام مبارک حضرت امام هست بهره مند شویم. ‏

‏* * *‏

‏اگر بخواهیم نگاهی به سال گذشته بیاندازیم باید بگویم سال گذشته توأم با تلخی ها و شیرینی های خاص خودش بود که می تواند تجربه های ارزشمندی برای ما داشته باشد. در عرصه کلی و عمومی جامعه مسائلی اتفاق افتاد که در صدد بیان آن نیستم چون نمی خواهم ذائقه ای را تلخ کنم. ولی آنچه مسلم است اتفاقاتی که افتاد تجربه ای بود بسیار دشوار در مسیر نیل به هدفهای اساسی و بنیادی انقلاب اسلامی که در کلام و پیام و جهاد امام جاری است. سر فصل آن "نه" مطلقی که انقلاب اسلامی داشت یعنی جنبه اعتراضی و تخریبی انقلاب اسلامی دو چیز بود- که در بیان اخیر مقام معظم رهبری هم جلوه گر بود- و آن نفی سلطه بیگانه و دخالت بیگانگان در کشور و نفی استبداد داخلی بود. یعنی  این دو تا، هدف عمده انقلاب بود که بحمدالله در هر دو عرصه توفیقاتی را حاصل کردیم. البته هنوز به نهایت مطلوب نرسیده ایم. طبیعی هم هست. جامعه انسانی در حال تحول است. بایستی تلاش بکنیم تا از تجربه ای که در سال گذشته حاصل شد بیشتر بیاموزیم. در حوزه دخالت بیگانگان در کشور بحمد الله انقلاب اسلامی به مدد الطاف الهی، خون شهیدان و رهبریهای الهی امام و فداکاری یاران امام، دست بیگانگان را از کشور قطــع کرده ایم و طبـعاً دشمنان انقلاب بیکار ننشسته اند و برای جبران مافات و آنچه از دست داده اند همواره تلاش می کنند. طبیعی است که آنها توطئه ها و تبلیغات خودشان را دارند و آرزویشان سرنگونی این نظام است که ان شاء الله این آرزو را به گور خواهند برد و چنین چیزی محقق نخواهد شد.‏

‏در بعد داخلی، واقعیتی است که 2500 سال استبداد سلطنتی طاقت فرسا و طاقت سوزی که در کشور ما حاکم بود، فرهنگ استبدادی قوی و دیرپایی را ایجاد کرده است که حاکمیت ملت در تعیین سرنوشت خودش را به چالش کشیده است. انقلاب اسلامی آمد تا مردم را در جایگاه واقعی خودشان قرار دهد، تا خودشان تصمیم بگیرند، خودشان حاکمان خودشان را تعیین کنند، خودشان سرنوشت خودشان را بدست بگیرند. در این عرصه هم توفیقات فراوانی انقلاب داشته و چالشهایی که شاهد بودیم بیشتر در همین میدان بود. امیدواریم ان شاءالله این تجربه دشوار به درسهای ارزشمند و شیرین بعدی ختم شود که مسئولین‏


‏ قدردان نعمت حضور مردم در صحنه باشند، آنهم حضور واقعی در صحنه عمل و نه فقط شعار و فریاد و راهپیمایی و امثال اینها.  ‏

‏به هر حال در این میدان، خلاصه می توان گفت تجربه دشواری را برای نیل به آزادی واقعی که حق ملت است می گذرانیم که سختی های خودش را می طلبد و هزینه های خودش را می طلبد و مردان و زنانی هستند که در این میدان هزینه هایش را می پردازند. امیدواریم که نیّت ها هم خالص باشد و این مسیر هموار بشود و از رهگذر همین چالشها بستر تحقق تمامی اهداف امام و شهیدان و انقلاب اسلامی فراهم شود که بایستی در میدانها حاضر باشیم. دفاع از حق و حقیقت و درستی و صداقت، پیامی است که باید در تحول معنوی فرابگیریم.‏

‏تکامل معنوی انسان به کسب فضایل اخلاقی است.گوهر دین که به واسطه وحی بر بشر عرضه شده،اصل و جوهره اش این فضایل است."بُعِثتُ لاُتَممَ مَکارمَ الاخلاق"،فلسفه بعثت پیامبر اکرم(ص) و انبیای عظام(ع) برای تکوین و تکمیل مکارم اخلاقی بوده است یعنی صداقت، درستی، پاکی، عدالت، ظلم ستیزی، حق گویی، حق جویی، ارزشهای معنوی و یکایک آن ارزشهایی که فطرت ما به درستی و صحت آنها گواهی می دهد و فطرت هر انسان سلیمی از ضد آن بیزار و متنفر است، اینها گوهر دین را تشکیل می دهد، به حرف و شعار هم نیست. جامعه ای دینی است که این گوهرها و فضایل در آن تعمیم یافته باشد. مسئولینش،کارگزارانش از صدر تا ذیل و آحاد جامعه و بدنه جامعه، وقتی نگاه می کنیم همه جا این باشد. صدق و درستی، پرهیز از دروغ و حقه بازی و ریا و نیرنگ و ظلم و اجحاف و نظایر اینها و در مقابل، اتصاف به اوصافی که در متن زندگی انبیا سر آمد بود. اینها مسائلی است که در واقع گوهر دین را تشکیل می دهد و حرف نهایی اثباتی انقلاب اسلامی هم ترویج و جاری ساختن ارزشهای الهی و دینی در جامعه بود و ارزشها نیز همین هاست. نهایتاً بایستی مکارم عالی اخلاقی درجامعه ظهور و بروز پیدا بکند، خداوند عبادت شود و نه بنده خدا و ظلم و ستم در جامعه نباشد. رنگ و بوی عدالت، خیر، صلاح، سداد، عفت، پاکی و طهارت نفس، ساری و جاری باشد. البته این چالش همیشه بوده و هست و به تعبیر امام تا آخر هم خواهد بود. اصحاب خیر و اصحاب شرّ و جبهه بندی ها وجود دارد و هست و خواهد بود. مهم آن است که ما از این میدانها درست و سربلند بیرون بیاییم.‏

‏به تبع واقعیتی که در جامعه اتفاق افتاد و این تجربه دشواری که پشت سر گذاشتیم ان شاء الله ‏


‏درسهای آموزنده ای هم گرفته باشیم.‏

‏ به لحاظ جایگاهی که امام بزرگوار در متن انقلاب و نظام جمهوری اسلامی دارند مؤسسه هم به سبب انتسابی که به امام دارد بعضاً در متن و بعضاً در حاشیه این مسائل، گفتگوها و بگو مگوهایی مطرح بود که من باز وارد بیان آنها و کالبد شکافی این مسائل نمی شوم. شما عزیزان کما بیش در جریان قیل و قالها هستید.آنچه از این منظر قابل تأمل و تعمق برای پندآموزی در جهت بهبود روشها و تسریع حرکت و تثبیت و استقامت در مسیری است که داشتیم، این است که این واقعیت بر ملا شد و آشکار شد که یاد امام، اندیشه امام، کار بزرگ امام، انقلاب امام، هدفهای امام و شاخصهای امام، متر و سنجش صحت و درستی نظام جمهوری اسلامی، مسئولین نظام، کارگزان نظام و متن جامعه است. رویکردی که شما در همین اوج چالشها می دیدید در جناحهای مختلف، در گروههای مختلف، در طرفین قضایا، نزاع بر سر این بود که با آرمانهای امام چه میزان نزدیکیم یا فاصله داریم. هرکسی هم طبعاً کوشش می کند خود را به امام نزدیکتر کند یا نزدیکتر نشان دهد. بنابراین از این جهت هم خدای بزرگ را شاکریم که ذکر و یاد و نام امام، نه به عنوان یک خاطره بلکه به عنوان سنجش و متر و معیار درستی حرکت نظام همچنان درمتن جامعه ما کارکرد دارد و همین امر، مسئولیت شما عزیزان را در مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی که منتسب به این نام مبارک است سنگین تر می کند.‏

‏امروزه می بینیم که نه تنها در ایران که در بخش وسیعی از جهان در متن حرکتها و خیزشهای ضد استبدادی، ضد استعماری ، تجدید حیاتها و تجدید تمدنها، یاد امام به عنوان یک منادی بزرگ ارزشهای الهی و توحیدی، مخالفت با ظلم وستم و تجاوز و بی عدالتی حاکم بر جهان همچنان طنین انداز است و احساس نیاز به این درسهای امام ، تجربه های امام و فراگرفتن اندیشه امام روز بروز بیشتر می شود. در بین نسل جوان و نوجوان ما شاید هیچ دوره ای- به حق  می توان گفت- بعد از رحلت امام مثل امروز آماده برای دریافت پیامهای امام نبوده است. همه به نوعی حساسند ببینند که امام چه می گفت.آیا واقعیت همان بود که امروز تبلیغ می شود، ترویـج می شـود و به آن استنـاد می شود؟ و این مسئولیت ما را سنگین تر می کند.آنچه در ایفای رسالت خود به آن پایبند بودیم و هستیم و باید باشیم، در این آغاز سال نو یک بار دیگر باید با خدای خودمان پیمان ببندیم با امام بزرگوار، با شهیدان انقلاب، پیمان ببندیم که همان راه را ادامه دهیم که امام را همانگونه که بود معرفی کنیم، بدون تجزیه در جامعیتش و بدون پر رنگ کردن ‏


‏بخشی از اجزای اندیشه امام و مغفول گذاشتن بخشی دیگر که این را خطا و اشتباه و اگر آگاهانه باشد ظلم و جفا به امام می دانیم. سخن امام، فریاد امام، خروش امام علیه بیداد و ستم و ظلم و تجاوز- چه در جبهه داخلی و چه در جبهه خارجی- در تمامیتش معنا دارد.کمال گرایی امام، خیرخواهی امام، صلح طلبی امام که برای تمام بشر آرزو می کرد که همه مسلسلها تبدیل به قلم شود و ادبیات انسانی به جای جنگ و ستیز و نزاع بنشیند و ادبیات صلح و خیر و سداد و فداکاری برای همه ابناء بشر باشد، اینها هم جزو پیامهای امام بود. عطوفت و رحمت و مهربانی که امام داشت و یکی از شاخصه های بعثت پیامبر اکرم(ص) است که انقلاب اسلامی هم جلوه ای از جلوه های همان تداوم بعثت و فرهنگ بعثت بود آن هم بخشی از شاخصه های امام بود.‏

‏اگر بناست- که باید اینچنین باشد- شاخصهای مورد نظر امام، مبنای حرکت نظام جمهوری اسلامی باشد باید این شاخصها در جامعیت و تمامیتش از صدر تا ذیل،هم بدرستی شناخته شود و هم بدرستی تبیین شود و اینکه یک جهت را پر رنگ کنیم و یک جهت را نادیده بگیریم می تواند حتی منتهی به ظلم و جفای به امام و رویگردانی نسل جوان از امام بشود. به همین جهت طبعاً با توجه به نیازهای جدی و بستر وسیعی که از نظر کمیت، گستره اش وسیع و خوشبختانه پر مخاطب است مسئولیت و رسالت ماها سنگین است. بایستی نیازهای جدید را بشناسیم، با ادبیات روز برای جوانان، برای نوجوانان، برای همه، امام را آن گونه که بود - باز تأکید می کنم- نه آن گونه که حزب و گروه و جناح و منافع امروزی من یا ما اقتضـا می کند،آن گونه که بود، همان حقیقــتی که می شناسید و می شناسیم، آن خروش ، آن فریاد، آن همدلی، آن مهربانی، آن صبر، آن بردباری، آن گذشت، آن فداکاری، آن ایثار، مجموعه فضایلی که حقاً می توانیم بگوییم در وجوه کمالی اش در امام جمع بود، آنها را باید بازشناسی کنیم.‏

‏ما امام را در عصر حاضر، حجت می دانیم. امام، راهنمای این ملت بود. امام با دستان مبارک خودش نهال آزادی را در این کشور غرس کرد. امام با جهاد قریب به یک قرن خودش دست ظلم و استبداد و رژیم ستمشاهی را که یکی از شاخصه های مهمش استبداد بود قطع کرد. امام روح معنویت و صفا و برادری و اخوت و یکرنگی را در جامعه ما دمید. ما باید اینها را بشناسیم و با زبان قابل فهم برای عموم مردم بخصوص نسل جوانمان بیان کنیم.‏

‏همانطور که یادگار امام در مراسم تحویل سال نو در حرم مطهر دعا کردند، باید کدورت هایی که‏


‏ در میان یاران انقلاب پدید آمده، به عطوفت، مهربانی و همدلی تبدیل شود. ‏

‏با توجه به نامگذاری سالجاری از سوی مقام معظم رهبری باید اذعان کرد که کار مضاعف یکی از نیازهای جدی کشور است. مهمترین عامل عقب ماندگی کشورمان علی رغم منابع سرشار، ضعف در حوزه فرهنگ کار است. ملتی به اهداف متعالی می رسد که کار کند. امید است که این نامگذاری صرفاً به همایش ها و مسائل ظاهری منتهی نشود.‏

‏کار مستمر و متراکم حضرت امام خمینی بر اساس یک برنامه ریزی دقیق حتی تا آخرین روزهای  عمر شریفشان در سن نود سالگی ادامه داشت. کار مبتنی بر برنامه ریزی لازمه کمال و توسعه است و همه وظیفه شرعی داریم که این پیام را جدی بگیریم. کم کاری و بی کاری در فرهنگ اسلامی مشروع نیست. روح فرهنگ کار جدی و مضاعف باید در جامعه حاکم باشد.‏