مجله خردسال 50 صفحه 6
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء - مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 50 صفحه 6

پوتی­کو حس کرد خش­خش به او آرامش می­دهد از خش­خش­خوشش آمد. دلش می­خواست او را ببینند. خش­خش صدای چی بود؟پوتی­کو نگاه کرد. باد لای برگ­های درخت می­چرخید. برگ­ها به نرمی تکان می­خوردند. خش­خش صدای برگ­ها بود. پوتی­کو جلو رفت و گفت: «سلام!» خش خش سرش را بالا آورد و گفت: «سلام، این­جا چه می­کنی؟» پوتی­کو گفت: «من می خواهم زن تو بشوم. قبول می­کنی؟» خش­خش خنـدید و گفت: «قبول می­کنـم.» بعد خش­خش و پوتی­کـو دست­یکدیگر را گـرفتند و به دوردورهــا رفتند. به آن طرف ابرهـا رفتند. به جایی رفتند که هیچ صدایی نباشد.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 50صفحه 6