مجله خردسال 111 صفحه 4
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 111 صفحه 4

مادرم تنها نیست سرور کتبی دیروز با پدرم به بازار رفتیم. پشت شیشه­ی یک فروشگاه ایستادیم. فروشنده گفت: «چیزی می­خواهید؟» گفتم: «بله. می­خواهم برای مادرم هدیه بخرم.» فروشنده گفت: «چند مدل قالب کیک داریم. مادرها شیرینی پزی را دوست دارند.» فروشنده، قـالب­های کیـک را به مـا نشـان داد. یـک قـالـب خرسی! یـک قالب خرگوشی! ایـن هم یک قالب به شکل توت فرنگی! مادرم هر روز عصر برای ما کیک می­پزد. کیک­های او شکل ستاره هستند. من کیک­های ستاره­ای مادرم را خیلی دوست دارم. از فروشنده تشکر کردیم و به فروشگاه دیگری رفتیم. آن­جا پر از دستگیره­های پارچه­ای بود. دسـتگیـره­ای به شکل بـرگ درخت. یک دستـگیره­ی پـروانـه­ای و یـک دستگیره­ی لاک پشتی. مادرم هر روز با یک جفت دستگیره قالب کیک را از فر بیرون می­آورد. دستگیره­های او شکل صدف هستند. دستگیره­های صدفی مادرم خیلی قشنگند. از فروشـگاه بیرون آمدیم و کنـار یـک سـاعت فروشـی ایستادیـم. به ساعت­ها نگاه کردیم؛ ساعتی به شکل لنگر کشتی. یـک سـاعت حلزونـی و ساعتـی به شکل تـوپ فوتـبال.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 111صفحه 4