درخت
فیل خرگوش
دوستی برای سنجاب
سنجاب قهوهای سنجاب خاکستری
یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود.
روی یک ، تنهای تنها زندگی میکرد.
یک شب وقتی که توی لانهاش روی دراز کشیده بود، به آسمان نگاه کرد و گفت: «چه قدر تنها هستم. کاش یک دوست داشتم!»
صبح روز بعد، وقتی از خواب بیدار شد، رفت تا یک دوست پیدا کند.
هنوز خیلی از خانه دور نشده بود که را دید.
جلو رفت و گفت: «سلام! شما با کسی زندگی میکنید؟»
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 133صفحه 17