گفتم: «شادی!»
سرور کتبی
گفتم: «شادی!»
عید آمد و سفرهاش را پهن کرد. گفتم: «مهربانی!»
همسایه مان آمد و حال مرا پرسید. گفتم: «دوستی!»
خورشید آمد و گلها را بوسید. گفتم: «شادی، مهربانی، دوستی!» مامان آمد و مرا بغل کرد.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 154صفحه 22