مجله خردسال 154 صفحه 4
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 154 صفحه 4

کتابی برای موشی مرجان کشاورزی آزاد یکی بود، یکی نبود، غیر از خدا هیچ کس نبود. یک روز وقتی که جادوگر مشغول آب دادن به گل­های باغچه بود، موشی با عجله خود را به او رساند و یک کاغذ به او داد و گفت: «دوست عزیز! امروز یک نفر به خانه­ی من آمد و این کاغذ را به من داد. روی آن پر از شکل­هــای عجیب و جـادویی است. من هر چه فــکر کردم، نفهمیدم معنی این شکل­ها چیست. شـاید تو بتوانی از جادوی این شکل­ها سر در بیاوری.» جادوگر کاغذ را گرفت و به آن نگاه کرد. بعد به موشی گفت: «چند روز دیگر، یکی از دوستان تو که در شهر زندگی می­کند به دیدنت خواهد آمد.» موشی کاغذ را گرفت و گفت: «تو از کجا می­دانی؟» جادوگر گفت: «من جادوی خواندن این شکل­ها را بلد هستم!» موشی گفت: «ولی دوست من یک موش است نه یک جادوگر!» جادوگر گفت: «جادوی خواندن این شکل­ها را هر کسی می­تواند یاد بگیرد، تو هم می­توانی!» موشی با خوش حالی گفت: «پس به من هم یاد بده!»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 154صفحه 4