قصهیحیوانات
2 ) ناگهان چشمش به جغدی افتاد که مثل برف سفید بود.
1) یک روز جغد، پرواز کرد و رفت و رفت تا به سرزمینهای برفی رسید.
3 )جغد روی برفها نشست و پرسید: «تو دیگر چه جور حیوانی هستی؟»
4) جغد سفید گفت: «من جغد سفید هستم. جغد سرزمینهای برفی...»
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 154صفحه 20