مجله خردسال 169 صفحه 8
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 169 صفحه 8

فرشته­ها عید یعنی بوی شیرینی. عید یعنی میهمانی، خنده و بازی. دیروز عید بود. ما میهمان مادربزرگ و پدربزرگ بودیم و شیرینی خوردیم و خندیدیم. پدربزرگ به من و حسین عیدی داد. گفتم: «پدربزرگ، چرا امروز روز عید و جشن است؟» پدربزرگ گفت: «امروز عید غدیر است. عید غدیر یعنی روزی که حضرت محمد(ص) به همه­ی مسلمانان گفتند که بعد از ایشان حضرت علی (ع) جانشین خواهند بود.» گفتم: «جانشین یعنی امام؟» پدربزرگ گفت: «حضرت محمد(ص) می­خواستند که بعد از خودشان مردم مسلمان راهنما داشته باشند.کسی که به آن­ها کمک کند. برای همین هم حضرت علی (ع) را به عنوان امام مسلمانان معرفی کردند. حضرت علی (ع)هم شجاع بودند وهم مهربان. پیامبر ایشان را خیلی خیلی دوست داشتند.» حسین خندید و یک شیرینی توی دهانش گذاشت. گفتم: «ماهم حضرت علی(ع) را خیلی دوست داریم. برای همین امروز را جشن می­گیریم و شاد هستیم.» پدربزرگ گفت: « خدا و فرشته­ها هم امروز شاد هستند. عید غدیریکی از بهترین روزهای خداست.» حسین دهانش را پر از شیرینی کرده بود و می­خندید. من و پدربزرگ از خنده ی شیرین حسین، خنده­مان گرفته بود.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 169صفحه 8