کوچولو با گوشهای از را کند.
بعد، توی خاک، گذاشت و دوباره با روی خاک ریخت.
کوچولو به پدر گفت:« را کاشتم. حالا توی ، در میآید.»
پدر گفت: «باید به آن آب بدهی.»
کوچولو، را پر از آب کرد و روی خاکی که در آن را کاشته بود، ریخت.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 206صفحه 18