پول
موز
بستنی
خرید
شیر یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود. مربا
یک روز، کوچولو و مادرش به فروشگاه رفتند.
مادر به کوچولو مقداری داد و به او گفت که برای خودش خرید کند.
کوچولو تصمیم گرفت با یک بخرد اما هم خیلی خوشمزه بود.
کوچولو تصمیم گرفت را بدهد و بخرد، اما چشمش به که افتاد تصمیم گرفت بخـرد. به نظر کوچولو خـرید کردن کـار سخـتی بود چون بـا دیدن ، فکر کرد که بهتـر است با این , بخرد چون از همهی آنها خوشمزهتر بود.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 218صفحه 18