مجله خردسال 257 صفحه 4
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 257 صفحه 4

پشت پنجره خرسی آمده بود پشت پنجره و می خواست که پیش من بماند. گفتم:« آهای! باز می آیی تو رخت خوابم، جیش می کنی، بعد مامانی با من دعوا می کند و تو از پشت کمد به من می خندی. خرسی گفت:« جیش بی جیش.» او خواست که پیش من بماند. گفتم:« باشد قبول. جیش بی جیش اما نق نق چی؟ باز نق نق می زنی که عسل، عسل ها را می مالی به بالشم. بعد مامانی با من دعوا می کند و تو از پشت پرده به من می خندی!» خرسی گفت:« نق بی نق! » و خواست که پیشم بماند. گفتم:« باشد. جیش بی جیش. نق بی نق اما گریه ات چی؟ باز گریه ات در می آید که مامانم را می خواهم و آب دماغت را می مالی به آستینم آن وقت مامانی با من دعوا می کند و تو از زیر میز به من می خندی!»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 257صفحه 4