
خاطرات آقای چوپان
گوسفندهای باشعور
گوسفندهای با شعور من آن قدر به طبیعت علاقه داشتند که دلشان نمی آمد روی سبزه ها دستشویی بکنند. به خاطر همین برایشان یک دستشویی درست کردم که راحت باشند.
گوسفندها اول خیلی تعجب کرده بودند. ولی وقتی برایشان توضیح دادم که چرا چنین چیزی را ساختم، انها دیگر تعجب نکردند. به این ترتیب گوسفندها یاد گرفتند که چطور از طبیعت محافظت کنند.
حرفهای قشنگ طراوت
من طبیعت را بسیار دوست دارم و طبیعت هم من را دوست دارد به خاطر این که من از طبیعت مواظبت می کنم.
آموزش زبان انگلیسی:
این پرنده با دو تاجوجه اش داره در به در دنبال یه درخت می گرده تا لانه اش رو اونجابذاره. اما مگه تو این شهر درخت پیدا می شه؟
جواب معما:
هیچ کدام! داره می ره بالای ساختمان تا آنتن تلویزیونشو درست کنه!
مجلات دوست کودکانمجله کودک 107صفحه 25