مجله کودک 138 صفحه 10
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 138 صفحه 10

خنده اش شرین تر از صد شکلاته امیر محمد لاجورد شما جای من بودید چه می کردی؟ آدم بعضی موقع ها آن قدر عصبانی می شه که نمی فهمه چی میگه و چه کار می کنه. فرض کنید یک شکلات خوشمزه دارید که چند روز است دلتان نیامده بخوریدش گذاشتید برای یک وقت مناسب. هزار جور هم براش نقشه کشیده اید. بعد که می روید سراغش تا ... اما هر چه یخچال را می گردید، شکلاته نیست که نیست. چه حالی بهتان دست می ده؟ احسان: «مگه دستم به احمد نرسه. صبر کن بیاد، من می دانم و او شکلاتم نیست». مامان: «حالا از کجا معلوم که احمد برداشته؟ شاید خودت خوردی، یادت نیست». احسان: «حرف هایی می زنید ها مامان. من که نخوردم. یعنی چند روز است می خواستم بخورمش اما دلم نیامده بود. غیر از من و احمد و شما و بابا هم که کسی توی این خانه نیست. بابا دو تاخریده بود. احمد شکلات خودش رو خورده بود ، من نگهش داشته بودم. مگه دستم بهت نرسه، ای نامرد ...» مامان: «آی آی، مواظب حرف زدنت باش». احسان: «به به تشریف آوردید، دلت آمد شکلات مرا بخوری؟ از گلویت پایین رفت؟» «سلام، شکلات؟» «سلام بی سلام». «احسان جان لطفا سر به سرم نگذار که امروز به اندازه کافی غصه دارم ...» به خاطر دستم که شکسته گفته اند فعلا نمی توانم توی تئاتر مدرسه بازی کنم. ولم کن ...» احسان: «آخ جان، دلم خنک شد. حقت بود». مامان: «احسان چیه؟ چرا اینقدر داد و بیداد می کنی. با ادب باش». مامان: «احمد به چشم های من نگاه کن و بگو تو شکلات احسان را برداشتی یا نه»؟ احمد: «نه مامان». احسان: «مامان به حرفش گوش نکن. گول قیافه مظلومش را هم نخور معلومه که کار خودشه». مامان: «چشم های پسرم هیچوقت به من دروغ نمی گه ...» دو سال بعد در سال 1948 میلادی هوندا بر یک مشکل بزرگ پیروز شد. تا قبل از این سال وزن موتور سیکلت های ساخته شده خصوصا موتور سیکلت های امریکایی بسیار زیاد بود. هوندا توانست با کم کردن از بعضی قطعات و تغییرات دیگر موتور سیکلت های سبک وزن تولید کند.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 138صفحه 10