مجله کودک 203 صفحه 19
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 203 صفحه 19

که سخت غافلگیر شده بود، بعد از آن که کشته ها و زخمی های زیادی به جا گذاشت ، تا شهر شیراز عقب نشست. یعقوب ، به جای تعقیب دشمن شکست خورده ، از یک حیله جنگی دیگر استفاده کرد : لشگر خود را به شهر ((استخر)) که در نزدیکی شیراز بود، برد و در آنجا اردو زد و با صدای بلند به همه اعلام کرد : ((ما تا پایان زمستان در استخر می مانیم!)) جاسوسان علی بن حسین که در آن حوالی بودند، این خبر را برای فرمانده خود بردند و او از شنیدن آن خوشحال شد و دلش آرام گرفت. اما هنوز یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که یعقوب هنگام غروب سربازان سپاه خود را جمع کرد و به آنها دستور داد که با افراد خود سر شب و بعد از تماز مغرب ، بی سر و صدا از شهر خارج شوند. به این ترتیب ، یعقوب شبانه آهنگ جنگ کرد و با سپاهی آماده راهی شیراز شد. پیش از دمیدن سپیده ، سپاه سیستان پشت دروازه های شیراز بود. این بار هم علی بن حسین به طرز بدی غافلگیر شد و تا بخواهد سر و سامانی به سپاه خسته و شکست خورده اش بدهد، پنج هزار نفر از سپاهیانش کشته شدند و نه تنها شیراز و فارس را از دست داد ، بلکه خودش هم به دست یعقوب اسیر شد ! ... (ادامه دارد) بر سر میز شام ، شرک حرکت های غیر معمول و ناپسندی انجام می دهد که باعث ناراحتی همگان می شود.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 203صفحه 19