مجله کودک 235 صفحه 3
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 235 صفحه 3

لطیفه معلم: با کلمه بهداشت جمله بساز. شاگرد: همسایه ما در باغچه خانه­اش یک درخت به داشت! چیستان سید مصطفی خوش قامت/ 5/6 ساله/ از قم محمد حسن خواجه دهی/8 ساله / از تهران آن چیست که 3 تا چشم دارد ویک پا؟ جواب: چراغ راهنما آن چیست که رفتنش کار دارد آمدنش بار دارد؟ جواب: قاشق سید محسن بختیار از کاشان و درخت خشک، شکوفه می­داد درمیان گل بود و بوی گلاب می­داد از ضامن آهو خبر می­داد مشهدش بوی شهادت می­داد خبر از مهتاب دیگری می­داد بوی ولایت دیگری می­داد یا رضا رضا جانم سر می­داد محمد امین مهدی­زاده از رشت مردی از نگاهش کویر انگار صدها سال است او آهویی کنار دستش بود سلطان خراسان است او مثل آفتاب است او پسر فرو برنده­ی خشم است او عاشقی می­خواند از او نفیسه سادات طالبی/ 11 ساله/ از قم لطیفه: مشکل یک جوجه تیغی یک روز از یک جوجه تیغی می­پرسند بزرگ­ترین آرزویت چیست؟ جواب می­دهد: یکی دست محبت روی پشتم بکشد! در حمام اولی: آب حمام خیلی جوش بود، چه جوری حمام کردی؟ دومی: می­دونم با نعلبکی دوش گرفتم! سرقت مردی دستپاچه به پلیس زنگ می­زند و می­گوید: به دادم برسید تمام وسایل ماشینم را برده­اند! مأمور پلیس می­پرسد: چه چیزی سرقت شده است؟ مرد می­گوید: رادیو، کلاج، دنده، فرمان... ولی یک دقیقه صبر کنید... خیلی معذرت می­خواهم، من تازه متوجه شده­ام که اشتباهی روی صندلی عقب نشسته­ام! علیرضا بدرقه، 13 ساله از تهران علیرضا عابدی/ 4 ساله/ از اصفهان خلاصه هفته­ی گذشته: دیدید و خواندید که والیانت کبوتر کوچک اندام، علاقه داشت که به خدمت واحد کبوترهای نامه­رسان ارتش انگلستان در جنگ دوم جهانی درآید. او برای ثبت نام به لندن آمد و به طور تصادفی با کبوتری ژولیده و شلخته به نام «باگزی» آشنا شد و اینک ادامه­ی ماجرا....

مجلات دوست کودکانمجله کودک 235صفحه 3