مجله کودک 235 صفحه 32
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 235 صفحه 32

نزدیک در پایش به دمپایی­اش گیر کرد و افتاد در تاریکی صدای قدم­ها به او نزدیک می­شد. دیگر کارش ساخته بود. فاطمه شروع کرد با صدای بلندی جیغ کشیدن. چند دقیقه بعد تمام خانواده در اتاق فاطمه دور هم جمع شده بودند. چراغ اتاق را روشن شده بود و فاطمه در کمال ناباوری، خواهر بزرگش را دید که کنارش ایستاده بود. او همان کسی بود که فاطمه فکر کرد قاتل است. آرام، برای اینکه فاطمه را بیدار نکند به اتاقش آمده بود تا کتاب درسش را که جا مانده بود بردارد. از آن شب فاطمه قول داد که فیلم های ترسناک را نگاه نکند. اما بزرگ­ترهایش هم قول دادند جلوی فاطمه و کوچکترها فیلم ترسناک تماشا نکنند. ژنرال «فورتر» از روش­های مختلف شکنجه استفاده می­کند. یکی از راههای به حرف آوردن کبوتر اسیر این است که او را بین 4 بلندگوی پر سروصدا قرار می دهد.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 235صفحه 32