مجله کودک 236 صفحه 4
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 236 صفحه 4

دل نوشته هایی برای دوست از کودکی تو را بابا صدا می زدم، پس بابای عزیزم امام و رهبر خوبم مطمئن باش که دختران تو، فرزندان ایران بزرگ، راهت را ادامه خواهند داد. ز - ب اردبیل کوچک بود که گل سرخ باغچه حیاط ما پژمرده شد، کوچک بودم که درخت بید خانه­ی ما دیگر جوانه نداد، نمی­دانم چه اتفاقی افتاد فقط می­دانم که پدر بزرگ همیشه می­گفت: «همه یتیم شدیم» آرزو نیک منش از تهران امام عزیزم! من دانش­آموز کلاس دوم هستم. وقتی شما فوت نمودید من یک ساله بودم و خاطره­ی به یاد ندارم ولی احساس می­کنم با تمام وجودم دوستت دارم. الهه رضوانی از مشهد آه ای آشنای دور! اگر چه سن و سالی نداشتم اما آرزوی دیدارت را داشتم، آخر دیدار تو که سن و سال نمی­خواهد. شبنم نادری از تهران تمرینات دشوار، هر روز در مورد جوخه­ی 3 که والیانت و باگزی عضو آن هستند انجام می­شود.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 236صفحه 4