مجله کودک 236 صفحه 30
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 236 صفحه 30

«من قصۀ غمگینی هستم» عباس­قدیرمحسنی دیروز رفتم توی دل مادری که یک پری توی دلش بود. بعد رفتم توی قلب پری کوچک که تند تند و پشت سر هم می­زد و مرا بالا و پایین می­برد. آنقدر توی قلب ماندم که بالاخره پرت شدم توی کله پری. فقط یک کلمه توی کله پری بود. «مادر» توی گوش­های پری هیچ صدایی نبود و توی چشم­هایش فقط سیاهی بود. پلکهای پری را باز کردم. سفیدی همه جا را گرفت و من رفتم توی دستهایی که لولۀ پیوند مادر و پری را پاره کرد و با قدرت پشت پری کوبید. من افتادم توی دل مادر و تند رفتم توی گلویش. از مانع جلوی گلو به سختی رد شدم و رفتم توی چشم­هایش. پلکها پشت سر هم به یکدیگر می­خوردند و پری بود و نبود، بود و نبود و پری تار بود. باران که بارید، همه جا خیس شد و من دیگر چیزی ندیدم و رفتم توی گوش­های مادر توی گوش­ها فقط صدای دستی بود که پشت پری می­خورد. رفتم توی دستها هواپیما عازم ماموریت دشوار کبوتران می­شود.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 236صفحه 30