مجله کودک 236 صفحه 31
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 236 صفحه 31

و با آنها دراز شدم طرف پری. پری که هنوز ساکت بود رفت توی دستها و من پریدم توی دل پری و با همۀ قدرت نفسش را بالا آوردم. نفس بالا نمی­آمد. تند رفتم توی چشم­ها و پلک­ها را با قدرت باز کردم و بسته شد. باز کردم و بسته شد. سفیدی، سیاهی، سفیدی، سیاهی، سیاهی، سیاهی. رفتم پشت پری و با قدرت کوبیدم به کمرش. بالهای نازک، لطیف و نقره­ای پری از پشتش بیرون آمدند. رفتم روی بالها. بالها بهم خوردند و من پرت شدم توی دستهایی که محکم پری را گرفته بودند. پری بال بال زد و دستها او را محکم­تر گرفتند. رفتم روی بالها و آنها را بستم. باز شدند. دوباره بستم. باز شدند. اشکهای مادر بالها را خیس کردند و دستها آرام آرام باز شدند. پری بال بال زد و به آرامی از آغوش مادر جدا شد و به آسمان رفت. مادر به پری نگاه کرد و پری هنوز خیلی دور نشده بود که روی پشت مادر هم دو بال نازک و ظریف به وجود آمد و مادر هم دنبال پری بال زد و به آسمان رفت و من روی زمین ماندم. در هواپیما، والینانت از اینکه باگزی برگشته است ابراز خوشحالی می­کند و این موضوع را به باگزی می­گوید.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 236صفحه 31