مجله کودک 237 صفحه 12
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 237 صفحه 12

کم نشه آقا، آقا از دست ما خیلی عصبانی نشین، ببخشین، عرق کردین آقا، دارین نفس نفس می­زنین یک کم خستگی در کنین. عجب این نرده­ها سفته، ما داریم از کاری که کردیم ازتون خجالت می­کشیم. آقا، آقا می­شه...» -: «یه کم حرف نزن ببینم چکار دارم می­کنم، بچه­جان، ایییییییییییییه..... نخیر. نمی­شه، باید بردیدش.» محمد جواد: «نه تورو خدا آقا فک­مون رو می­خواین ببرین آقا؟» آقای مدیر: «چی­می­گی؟ الان برمی­گردم، باید برم اره آهن بر بیارم و یکی از این نرده­ها را ببرم.» محمد جواد: «از دست ما کمکی بر مییاد آقا؟» آقای مدیر: «این قدر حرف نزن و چشماتو ببند که براده­ی آهن تو چشم و گلوت نره. از دست این کارهای شما نمی­دونم باید چه کنم.» آقای مدیر: «پس اینطور، گویا شما قول­هایی به من داده­ بودید، یادتونه؟ اون از اون دفعه که کیف­تون رو نثار کله­ی من کردید این هم ازاین دفعه که یه نرده به اموال مدرسه خسارت وارد کردید.آخه جناب گیاشی، مگه مدرسه در نداره؟» محمد جواد: «آقا اجازه؟رومون نیومد در بزنیم. حالا از نمره­ی انضباط­مون کم می­کنین آقا؟» - :«بهتر نیست صبح­ها یه کم زودتر بجنبی تا مجبور نباشی سرت رو این قدر پایین بندازی؟ گردن درد نگیری، فک­ات چطوره؟» - :«آقا اجازه؟ یه کم درد می­کنه آقا.» - :«برو، قبل از این هم که بری سر کلاس یه سر برو پیش مربی بهداشت تا یه نگاه به فک­ات بیاندازه به جای این هم این قدر آقا آقا کنی خواهشمند است منت بر سر من نهاده از این به بعد از راه­های غیر معمول ورود به داخل مدرسه استفاده نفرمایید و مانند بقیه­ی بچه­ها از در تشریف فرمابشین. محمد جواد:آقا اگه این جوری شوخی کنین ما بیشتر خجالت می­کشیم، آقا این دفعه رو هم ببخشین دیگه قول قول قول قول می­دیم که.... موش­ها می­گویند که آنها را به محل ماموریت خواهند برد اما کار بسیار خطرناک است و محل توسط شاهین­های دشمن مراقبت می­شود.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 237صفحه 12