مجله کودک 249 صفحه 40
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 249 صفحه 40

فراز فرهادی/9 ساله / از تبریز هیپنوتیزم روزی مردی سوار ماشینش می­شود،برف پاک­کن ماشین را می­زند. هیپنوتیزم می­شود و تصادف می­کند! آرزوی خرس قطبی علی: محمد آرزوی خرس قطبی چیست؟ محمد: یک عکس رنگی بگیرد! جو یک نفر فیلم جنگی می­بیند، جو می­گیردش،سینه­خیز می­رود تلویزیون را خاموش می­کند. کلاس نقاشی یک روز معلم به شاگردش می­گوید: برو پای تخته و یک اسب و گاری بکش! شاگرد پای تخته می­رود و فقط یک اسب می­کشد. معلم می­پرسد: چرا گاری را نمی­کشی؟ شاگرد جواب می­دهد:« آقا،ما که نمی­توانیم گاری را بکشیم. اسب باید گاری را بکشد!» مسعود میرزا آقایی­فرد،ساله ازکاشان مهسا ساعد / 11 ساله/ از رشت سارا صالح زاده/8 ساله / از تهران لطیفه به یک الاغ می­گن: چرا گوشت درازه؟ الاغه می­گه: خُب هر خوشگلی یک عیبی داره دیگه! یک روز مردی به دوستش زنگ می­زند، بعد می­گوید: من به اندازه­ی تمام موهای سرم تورو دوست دارم. مرد: شما؟ مرد اوّلی: من حسن کچلم. دوست قدیمیت! دو تا جوجه­تیغی داشتند با هم حرف می­زدند که یک دفعه یک کیوی جلوی آن­ها سبز شد. یکی از جوجه­تیغی­ها گفت: «این داماد منه!تازه از سربازی برگشته! روزی فیلم«شام آخر» را در سینما نمایش می­دهند، همه با قابلمه در صف بلیتش می­ایستند! سینا شکرچی،کلاس پنجم از تهران محمد کیانی/ 9 ساله /از اصفهان سید محمد حسین سیدی/ از رشت البته سلول جیمی جداگانه انتخاب می­شود و گدارد هم برای جدا شدن قسمت­های بدنش به آزمایشگاه فرستاده می­شود

مجلات دوست کودکانمجله کودک 249صفحه 40