مجله کودک 260 صفحه 32

به چند درخت رسید، لابه لای درختها گشت و گفت: «وای! چه جنگل تاریکی!» کمی آن طرفتر، زیر یک درخت بزرگ، موش چاق انبار را دید. روی زمین دراز کشید و یواش یواش به طرف موش خزید. تفنگش را به طرف موش گرفت و فریاد کشید: «برووم، برووم.» موش دوید و فرار کرد. کاوه بلند شد و گفت: «هِه هِه؛ شکارچی بزرگ خودش را به خاطر یک روباه دم دراز خسته نمی­کند.» کمی جلوتر رفت روی شاخه­ی درختی یک گنجشک دید. تفنگش را بالا برد و فریاد کشید: «بومب، بومب!» گنجشک ترسید و پرواز کرد . کاوه تفنگش را پایین آورد و گفت: «یک عقاب فسقلی بود!» کاوه از شاخه­ی درختی آویزان شد و تاب خورد. گربه خالی مخالی از زیر درخت گذشت. کاوه دنبال گربه دوید. گربه ترسید و فرار کرد. کاوه تندتر دوید. گربه میومیوه جیغ کشید. کاوه فریاد زد: «تو شکار امروز من هستی بامب، بامب!» گربه مثل باد دوید و لابه لای درختها گم شد. کاوه دنبالش دوید و فریاد کشید: «آهای! ببر تیز دندان بالاخره شکارت می­کنم.» نام خودرو: اینفینیت 45fx کشور سازند: ژاپن حداکثر سرعت: 21کیلومتر در ساعت انتقال نیرو: 5 دنده - اتوماتیک مشخصات کلی بدنه: 4 در