مجله کودک 261 صفحه 11
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 261 صفحه 11

سال گذشته هنگام عکاسی از مراسم داوری نمایشگاه دوسالانه بین­المللی کاریکاتور، آقای بهمن عبدی که به عنوان یکی از داوران ایرانی در این مراسم حضور داشتند، با یک دوربین عکاسی خیالی، و با حرکات عجیب و غریبی ادای مرا در می­آورد و از من عکس می­گرفت. خاطره­ای جالب که هر وقت به یاد آن حرکات اغراق­آمیز می­افتم بی­اختیار خنده­ام می­گیرد. دیدار و گفت و گو با کاریکاتوریست، شیرین است، به شیرینی آنچه بر کاعذ رسم می­کنند. دیدار دو شماره نشریه دوست با آقای بهمن عبدی است. از کشیدن نقاشی در حاشیه کتاب درسی تا... امیر محمّد لاجورد و با هم دیپلم می­گرفتیم. الان کسی هست که ریشه دوستی­تان با او به دوران دبستان­تان برسد؟ بله، دور هم جمع می­شویم و یاد آن دوران را می­کنیم و خاطره­ها را زنده می­کنیم. یک خاطره از آن دوران برایمان بگویید. همه­اش خاطره است اما خاطره­ای که همیشه همراهم است این است که چون صدای خوبی داشتم و در گروه سرود مدرسه هم می­خواندم در هر جمع خانوادگی از من می­خواستند که برایشان سرود بخوانم. نمرات درسی­تان چطور بود؟ تا زمانی که در دبستان بودم نمرات خوبی می­گرفتم. کلی هم جایزه می­گرفتم. حالا ممکن است که جایزه­های خیلی بزرگی نبودند اما برای من بسیار خاطره­انگیزند. لکسوس 430 SC آقای عبدی، چند سالتان است؟ 55 ساله ام، متولد نوشهر. از دوران کودکی تان شروع کنیم؟ خیلی با زندگی امروزه فرق داشت. معمولاً در همه محله­ها زمین­های خالی­ای وجود داشت که مدت بسیار زیادی از روز را با دوستانمان در آنجا سپری می­کردیم. الک دولک، هفت سنگ، فوتبال و... برای خوردن نهار و یا شام صدایمان می­کردند و اینقدر که خسته بودیم بر سر سفره شام خوابمان می­برد. امروز، بسیار پیش می­آید که مردم باید محله خود را عوض کنند و به همین دلیل مدرسه کودکانشان نیز عوض می­شود و به همین علت بچه­ها ممکن است هر سال دوستان جدیدی پیدا کنند. در آن دوران، ما همگی یک دبستان می­رفتیم، با هم بزرگ می­شدیم، به دبیرستان می­رفتیم

مجلات دوست کودکانمجله کودک 261صفحه 11