مجله کودک 265 صفحه 8
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 265 صفحه 8

کار برای شتر چران مجید ملا محمدی یک شتر چران جوان بود که بی کار بود . غصه دار بود . همسر و فرزندانش گرسنه بودند . در خانه اش نه غذایی بود ، نه پولی . . . یک روز راه افتاد طرف خانه ی دوستش ابوهاشم . او برایش یک دوست قدیمی و خیرخواه بود . ابوهاشم وقتی از ماجرای بی پولی او خبردار شد ، کمی فکر کرد و گفت : « فردا به امام جواد (ع) می گویم . تو نگران نباش . من و تو شیعه ی امام هستیم و او کمکمان می کند . » شترچران با یک دنیا امید به خانه ی خود رفت . ظهر فردا ابوهاشم به خانه ی امام جواد (ع) رفت . در اتاق بزرگ او سفره ی بزرگی پهن بود . امام و میهمانهایش داشتند غذا می خوردندو ابوهاشم پیش امام رفت . بعد خواست ماجرای شترچران را آهسته اودی تصادفاً ، در بازی به دست آوردن شیشه شیر همسایه ، گارفیلد را درگیر می کند . اشتباهاً گارفیلد داخل سطل می رود . . .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 265صفحه 8