مجله کودک 265 صفحه 9
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 265 صفحه 9

به امام بگوید . امام جواد (ع) با مهربانی برایش جا باز کرد . دست او را گرفت و کنار خود نشاند . بعد یک کاسه ی غذا جلویش گذاشت . ابوهاشم خجالت می کشید . چون وقت بدی به آنجا رفته بود . اما با اصرار امام جواد (ع) او هم مشغول خوردن شد . او در هنگام خوردن غذا ، دایم فکر می کرد که ماجرای ابوهاشم را چگونه به امام بگوید . توی همین فکر بود که دید امام جواد خدمتکارش را صدا زد . بعد ابوهاشم را به او نشان داد و گفت : « یک مرد شترچران هست که با ابوهاشم به اینجا می آید . او را پیش خود نگهدار و برایش یک کار خوب جور کن تا مشغول شود ! » خدمتکار گفت : « چشم ! » ابوهاشم با خوشحالی نگاه کرد به امام . اصلاً باورش نمی شد . او که به امام چیزی نگفته بود ، اما امام جواد (ع) همه چیز را می دانست . دوست سالگرد شهادت حضرت امام محمد تقی (ع) ، جوادالائمه را تسلیت می نماید . با طناب به بالا کشیده می شود .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 265صفحه 9