من . . . تازه من تنها مداد جعبه هستم که حتی یک بار هم تراشیده نشده ام و . . .
سر و صدای مدادها دوباره بلند شد . هر مدادی می کوشید با تعریف از خودش و چیزهایی که رنگ می کند ، به کاغذ سفید نشان بدهد بهترین مداد است . خطکش چند بار روی میز زد . وقتی مدادها ساکت شدند ، کاغذ سفید گفت : « اینها دلیل بهتر بودن هیچکدام از شما نیست . برنده ی بازی ما مداد سیاه است »
همه ی مدادها با هم گفتند : « چه ؟ مداد سیاه ؟ »
مداد سبز گفت : « چرا ؟ مداد سیاه که نمی تواند چیزی را رنگ کند ! »
مداد سفید گفت : « چرا از این همه مداد ، مداد سیاه با آن رنگش که به تاریکی شب است ؟ »
مداد زرد گفت : « چرا مداد سیاه که هیچ وقت از خودش حرفی نمی زند ، چون حرفی برای گفتن ندارد ! »
مداد آبی گفت : « چرا مداد سیاه که قدش از همه کوتاهتر است و بارها آن را تراشیه اند ؟ »
رقابت مدادهای رنگی با همدیگر به کجا خواهد انجامید ؟ واقعاً کدام مداد از بقیه بهتر و مهم تر است ؟ نظر شما درباره ی مداد سیاه چیست ؟ برای پیدا کردن پاسخ این پرسشها ، می توانید کتاب بازی مداد را به قیمت 120 تومان از کتابفروشی های معتبر کودک تهیه کنید و بخوانید .
التماس های گارفیلد هم اثری ندارد و جان او را به خانه راه نمی دهد .
مجلات دوست کودکانمجله کودک 265صفحه 33