مجله کودک 293 صفحه 12
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 293 صفحه 12

چشمهای مهتاب درشت شد و گفت : "توپ بازی! یک توپ قدّ ماه ها ؟" یک دفعه از پشت کوهه کوهه های زباله و مثل دیوانه ها بالا وپایین می پریدند و با هم می گفتند : "مهتاب دوکله! فرناز دیوانه! با هم می روند دیوانه خانه! . . . ." مهتاب ترسید ، فرناز از ته دل خندید و به طرف بچه ها سنگ انداخت . مهتاب خواست به ماه نگاه کند که پایش لیز خورد ، فریاد کشید ، از ته دل ماه را صدا کرد یک دفعه به جای ماه که می خواست بیفتد توچاه ، رفت به طرف تاریکی های چاه ، همانجا که آقا دیوه نشسته بود وماه را تماشا می کرد . مهتاب به تاریکی ها رسید ، اما اسم آقا دیوه را به خاطر نباورد و با صدای بلند گفت : "ای ماه آسمان!" آن وقت با سر افتاد ته چاه چه آخی گفت! چاه با صدای مهتاب از خواب سنگین سنگین بیدار شد ، یک دفعه کبوتر از دهانش به هوا پرواز داد .فرناز به جای خنده ، گریه می کرد و صدای بال بال زدن کبوترها را می شنید و می گفت : "ماه افتاد تو چاه! ماه افتاد تو چاه! . . ." 1- بخش خارجی گوش 2- استخوان 3- کانال شنوایی (شیپور استاش) 4- پرده ی شنوایی (پرده ی صماخ) 5- استخوان های چکشی ، رکابی و سندانی گوش 6- بخش حلزونی گوش

مجلات دوست کودکانمجله کودک 293صفحه 12