مجله کودک 315 صفحه 33

مازیار ، ظهر که مدرسه تعطیل شد ، به جای اینکه به خانه برود ، تپه را دور زد و از راهی که شیب نسبتاً تندی داشت ، یکراست به سمت باغهای زیتون رفت . این وقت سال همه بچه ها ، مثل مازیار ، در زیتون چینی به خانواده شان کمک می کردند ، بچه ها می توانستند زیتونها را که روی زمین ریخته بود جمع آوری کنند یا سبدها را جابه جا کنند . و یا هر کار دیگری که پیش می آمد . آن روز مازیار هم مثل بقیه بچه ها ، کنار پدر و مادر و همسایگانشان در باغهای زیتون بودند . باغها پُر بود از مردها و زنهایی که مشغول زیتون چینی بودند . زنها علاوه بر چیدن زیتون ، غذا هم آماده می کردند ، چای می ریختنند و سبدها را جابه جا می کردند . آنها که کارهایشان را زودتر تمام کرده بودند دسته دسته همراه گاریهایشان از راههای مختلف به خانه هایشان بازمی گشتند . صدای گاریها و اسبها و زنگوله هایی که به گردن اسبها بود و یا آوازی که مردم پس از یک روز کار سخت می خواندند ، همه را سر حال می ساخت . با آنکه همه خسته بودند اما خیلی شاد به نظر می رسیدند . همه جا خوشحالی بود و رنگهای سفید و رنگی پیراهنها با باد ، موج می زد . شاخ و برگهای درختهای زیتون پیر همراه با باد ، می رقصیدند . یک دانه زیتون یک دانه خرما سید مهدی مجتهد در سال 1976 میلادی فضای پیمای وایکینگ از روبات فضایی استفاده کرد که سطح سیاره ی مریخ را مورد مطالعه قرار داد . این روبات فضایی از سوی مرکز کنترل زمین هدایت می شد .