مجله کودک 315 صفحه 35
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 315 صفحه 35

بود که یادش رفت همه سر سفره نشسته اند . صدای مادر ، مازیار را به خود آورد و فوراً آمد سر سفره نشست و همانطور که غذا می خورد چشم به تلویزیون دوخت . از موقعی که جنگ شروع شده بود ، مازیار از روی نقشه ای که روی دیوار کلاس مدرسه شان بود اسم شهرها را نوشته بود و هر وقت هم تلویزیون نشان می داد که شهری توسط دشمن از بین رفته ، او می دانست که آن شهر کجای کشور قرار گرفته است . وقتی هم که توی شهر راه می رفت مردم شهرش را می دید که دارند برای کسانی که در شهرهای جنگ زده خانه و زندگی شان را از دست داده اند ، هدیه می فرستند . گاهی هم پیرها و جوانهایی ، حتی نوجوانان همسن و سال خودش را می دید که برای کمک به مردم شهرهای مناطق جنگی می رفتند . آن ها به شهرهایی می رفتند که تا به حال آنجا را ندیده بودند . مازیار هم دلش می خواست برای یک بار هم که شده می توانست همراه آن ها برود . هر وقت یکی از همسایه ها از آن شهرها برمی گشت مازیار با پدرش به دیدار آن ها می رفت و پای صحبت آن ها می نشست و به خاطراتی که می گفتند با علاقه گوش می داد . مازیار همیشه فکر می کرد چگونه می تواند به بچه هایی که خانه ها یشان را از دست داده اند و توی چادر زندگی می کنند؛ کمک کند . از اینجای قصه است که مازیار تصمیم می گیرد به سهم خود کمک یا هدیه ای برای مردمی که در جنوب کشور از جنگ آسیب دیده اند بفرستد . ادامه ی قصه را که خواندنی و جذاب است می توانید در کتاب که به بهای 70 تومان چاپ و منتشر شده ، دنبال کنید و بخوانید . کرد . بعدها و در طی جنگ جهانی دوم یک آلمانی به نام « ورنر فون براون » موشک و راکت پیشرفته تری به نام v ساخت و ارتش آلمان از آن استفاده کرد .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 315صفحه 35