مجله کودک 322 صفحه 15
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 322 صفحه 15

مهشاد : « سلام فاطمه جان ، سلام دوست عزیزم ، خوبی ؟ خیلی وقته که می خواستم یه جوری باهات صحبت کنم اما نمی دونستم چه جوری . چند بار اومدم تا بالا ، دم در خونتون ، هی می خواستم زنگ تون رو بزنم اما . . . » فاطمه : « مامان ببخشید ها ، اما آخه ممکنه یه کار خصوصی باشه ، غذا رو گاز ندارین ؟ » مهشاد مدت زیادی با فاطمه صحبت کرد . از خاطرات خوبی که با هم داشتند گفت . . . و از اینکه چقدر دلش برای فاطمه تنگ شده است و اینکه چقدر دلش می خواهد بیاید و زنگ خانه فاطمه را بزند . چند تا عکس هم فرستاده بود . عکس هایی که با هم گرفته بودند . یادگارهایی از یک دوران خوب . مامان : « منو که فرستادی بیرون تا نبینم ، اما صداشو که دیگه نمی تونم نشنوم ، این از تلفن ، حالا دیگه خودت می دونی . » با فشار کوچک انگشت بر روی یک زنگ ، درهای دوستی باز می شود . همچنین با فشار چند دگمه و گرفتن یک شماره ، چه راحت رشته های دوستی با هم ارتباط برقرار می کنند ، به همین راحتی : هفت پنج ، دو ، هفت ، صفر . . . فاطمه : « سلام مهشاد جان ، خوبی ؟ حالت خوبه ؟ فقط خدا می دونه که دلم چقدر برات تنگ شده ، چیکار می کنی ؟ می شه بیام پیش ات ؟ می شه همین الان بیام پایین و زنگ در خونه تونو بزنم ؟ » ادامه دارد T مثل Television [تلویزیون] : اختراع تلویزیون در قرن بیستم یکی از مهم ترین اتفاقات تاریخ بشر بود . با این وسیله اطلاعات زیادی پیرامون محیط اطراف خود و جهان به دست آورد . با تلویزیون ، می توان در جریان اخبار جهان ، یک کنسرت موسیقی ، نمایش یک تئاتر و یا یک مسابقه ی ورزشی قرار گرفت بدون آنکه انسان مسافت یا هزینه ای را برای دیدن آنها طی کند یا بپردازد .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 322صفحه 15