مجله کودک 322 صفحه 16
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 322 صفحه 16

« بچه های خوب و بچه های بد » عباس قدیر محسنی بچه ی خوب ، خوب بود و بچه ی بد ، بد ، پدر و مادر بچه ی خوب ، خوب بودند و پدر و مادر بچه ی بد ، هم خوب بودند و هم بد ، بچه ی بد صبح دیرتر از خواب بیدار می شد . دست و صورتش را خوب نمی شست . دندان هایش را مسواک نمی زد و صبحانه نمی خورد . موهایش را شانه نمی زد . لباس هایش را از گوشه کنار اتاقش پیدا می کرد و می پوشید و کیفش را پر از کتاب و دفتر و مداد و خودکار می کرد و از خانه بیرون می امد . بچه ی بد توی کوچه و خیابان هر چیزی که جلوی پایش می آمد ، شوت می کرد و آرام و آرام می رفت طرف مدرسه . توی راه هم به هیچکس سلام نمی کرد و بعضی وقت ها جلو مغازه های اسباب بازی فروشی هم می ایستاد و مدتی به اسباب بازیها نگاه می کرد . او هر روز دیر به مدرسه می رسید و مجبور بود گوشه کلاس بایستد تا معلم او را ببخشد . بچه ی بد ، مشق هایش را هیچوقت نمی نوشت . گاهی وقت ها فقط یک خط در میان از روی کتاب ا خط خرچنگ قورباغه چیزهایی می نوشت که نه خودش می فهمید چی نوشته است ، نه معلم . بچه بد هر وقت بیکار می شد ، انگشت می کرد توی بینی اش و آنرا می چرخاند و بینی اش را خالی می کرد تا راحت تر نفس بکشد . بچه ی بد ، جوراب هایش را نمی شست ، ناخن هایش را نمی گرفت ، حمام نمی رفت ، با چای اش ده تا قند می خورد و . . . اما بچه ی خوب همه ی کارهایی که بچه ی بد انجام نمی داد انجام می داد و سعی می کرد به همه کمک کند . به پیرزنها و پیرمردها توی محل ، به بچه هایی که توی مدرسه درسشان ضعیف بود . به مادرش در کارهای خانه . بچه ی خوب ، مهربان بود وتمیز و مرتب و درس خوان و همه ی کارهایش را سر وقت و به موقع انجام می داد و همه به او می گفتند : « آفرین پسر خوب . » و روی سرش دست می کشیدند . تصاویر تلویزیونی ابتدا بر روی VCR یا دستگاه ضبط ویدیویی ضبط می شوند و سپس از راه امواج منتقل می شوند . در واقع ، هر موضوعی که دوربین تلویزیونی ، می بینید ابتدا به شکل تصویر ویدیویی در می آید ، سپس از راه امواج منتقل می شود .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 322صفحه 16