مجله کودک 327 صفحه 12
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 327 صفحه 12

آیدا: بفرمایین، تشریف بیارین دیدی گفتم یه فکر بکر دارم؟ حالا یه خونه داریم. باورت می شه مگه نه؟ تشریف بیارین تا ببرم تو و خودتون ببینین اش. البته یه کم کوچیکه غر نزنی ها با کلی زحمت درست اش کردم. وسایل هم توش گذاشتم. ببین چه خوبه نظرت چیه؟ حالا خیلی خوشحالی مگه نه؟ راحتی؟ چی ؟ خوابت میاد. خب بخواب جانم. می خوای برات یه قصه تعریف کنم؟ باشه بزار در رو هم ببندم که نور اذیت ات نکنه و چشمات گرم بشه و بتونی راحت بخوابی. آیدا در خانه را بست تا آقا اصلان خان بتواند راحت بخوابد. اما جابجا کردن آن همه وسیله آیدا را هم خسته کرده بود. در آن خانه ی کوچک و گرم چشم های آیدا هم کم کم گرم شد و آیدا نمی دانست که تا چند ساعت بعد خواهرش جلوی همان کمد از غصه گم شدن خواهرش های های گریه خواهد کرد. مهشاد: صبر کن شماره نگیر مهسا: ای بابا تو که راضی شده بودی؟ باور کن راه دیگه ای نام رز: لاتور ارتفاع بوته: یک متر و نیم تیپ: رزهای قدیمی استقامت گل: بسیار مقاوم زمان گل دهی: اواسط تابستان

مجلات دوست کودکانمجله کودک 327صفحه 12