مجله کودک 329 صفحه 8

قصه های پیامبران (حضرت صالح(ع) - قسمت دوم) مجید ملامحمدی بتهای بیسخن - ای قوم ثمود من فرستادهی خدا هستم. دست از کارهای زشت بردارید. آیا فکر میکنید که شما برای همیشه در کنار این باغها، چشمهها و نخلهای پر از خرما زندگی خواهید کرد؟ - اگر تو راحتمان بگذاری، ما زنگی شیرینی خواهیم داشت؟ - شما از کوهها خانه ساختهاید و در آنها غرق گناه هستید. خدا را از یاد بردهاید. خدایی که شما را آفریده، به شما نعمت داده است و شما به سوی او باز میگردید! - صالح را از اینجا دور کنید. او نمیخواهد ما رقص و پایکوبی کنیم. او دشمن بتهای ماست! صاحل هیچوقت خسته نشد. سالهای سال به میان مرد رفت و آنها را به خداپرستی دعوت کرد. مردم باز به حرفهای او گوش ندادند. بتها و بتپرستها زیادتر شدند. روزی صالح عصا در دست راه افتاد. او هنوز هم مثل روزهای جوانیاش، شجاع و سرحال بود. مردم شهر «حجر» برای انجام مراسم عبادت به دیدن بتهای بزرگشان رفته بودند. صالح به میان آنها رفت. سپس فریاد زد: «آهای مردم حجر، به حرفهای من گوش بدهید!» مرم تا او را دیدند تعجّب کردند و گفتند: «او که دیگر جوان نیست، چرا کارهایش خسته نشده است، چه حوصلهای دارد صالح!» صالح با فریاد گفت: «آهای مردم، من اکنون 120 سال دارم. سالهاست که شما را به خداپرستی دعوت کردهام، امّا شما هنوز هم بتپرست هستید. حالا اگر من از خدایان شما خواستهای داشته باشم آیا انجام میدهید؟» نام رز: هاروانتد ارتفاع بوته: 75 سانتی متر تیپ : بوته ای گل درشت استقامت گل: بسیار مقاوم زمان گل دهی: تابستان تا پاییز گل دهی در پاییز