خزان قدرت و رسوایی بزرگ
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

زمان (شمسی) : 1370

خزان قدرت و رسوایی بزرگ

میز گرد

خزان قدرت و رسوایی بزرگ

 شرح و چگونگی دسترسی به اسناد از زبان فاتحان لانه جاسوسی

‏در یک غروب پاییزی به اتفاق خبرنگار و عکاس مجله حضور در خیابان طالقانی و برابر ساختمان سفارت سابق امریکا ایستاده بودیم که درهای ساختمان دبیرستان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گشوده شد و وارد محوطه دبیرستان شدیم. در سمت راست محوطه ساختمان اصلی سفارت یا بهتر بگویم لانه جاسوسی امریکا پیش روی ما بود. از چند پله بالا رفتیم، وارد سالن شدیم. به یک در بزرگ که شبیه در گاو صندوق بود رسیدیم. دانشجویان خط امام منتظر ما بودند. از در گاوصندوق که گذشتیم در سالنی که عکس دانشجویان شهید پیرو خط امام سینه‌ریز دیوار بود، وارد اتاقی شدیم که قرار بود مصاحبه انجام شود. دو ساعت پای صحبتهای آنان نشستیم حاصل این گفتگو را به خوانندگان حضور تقدیم می‌کنیم. ‏

حضور: به عنوان اولین سؤال لطفاً بفرمایید وضعیت اسناد در اولین لحظات ورود و تصرف لانه جاسوسی چگونه بود؟

‏بسم‌الله ‌الرحمن‌ الرحیم‏

‏به طور کلی قبل از اشغال لانه جاسوسی در میان دانشجویانی که آمدند و اینجا را به تصرف خودشان در آورند دسته‌بندی صورت گرفته بود که یک عده مأمور جمع‌آوری اسناد بودند، یعنی ما حدس می‌زدیم غیر از خود ‏


‏شخص گروگانها که بایستی در آن اولین لحظات به یک ترتیبی جمع‌آوری می‌شدند اسناد قابل توجهی هم در لانه جاسوسی هست که باید سعی کنیم در لحظات آغاز اشغال لانه به آنها دسترسی پیدا بشود و بعد هم فکر و تدبیری برای نگهداریش بشود. البته در مورد کمیت افراد  ذهنیتی در دوستان ما نبود. یعنی حداقل تا آنجایی که من به خاطر دارم باورشان نمی‌شد که با این کمیت قابل ملاحظه افراد مختلف در اینجا مواجه بشویم. به عنوان یک اطلاعی که بعداً از بررسی افراد به دست آوردیم به طور کلی امریکاییها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به خاطر ویژگیهای سفارت که به عنوان یک مرکز هدایت‌کننده سفارتخانه‌های دیگر در منطقه عمل می‌کرد، سفارت امریکا در ایران حالت یک ستادی را داشت که باصطلاح اسناد مربوط به کشورهای همجوار در اینجا به صورت قابل ملاحظه‌ای نگهداری می‌شد. به خاطر سایتهای جاسوسی که در ایران مستقر بود یک بخش قابل ملاحظه‌ای تولید اسناد بود که خوب باید از طریق سفارت مسائل انتقال و نگهداری‌اش انجام بشود، لذا حجم اسنادی که در اینجا قبل از پیروزی انقلاب بوده خیلی قابل ملاحظه و قابل توجه بوده است. یک ساختمانی داریم در شمال لانه جاسوسی که به صورت خاصی تجهیز شده بود برای نگهداری و کنترل مخابراتی فرد، یعنی باصطلاح تشکیلات مخابراتی سفارت که پیامها را مخابره بکند یا بگیرد. و همینطور یک سایتی که در شمال ایران بود آنجا را تجهیز کرده بودند. ظاهرش مثل اینکه انبار بود و طبقات بالاییش به صورت انبار استفاده می‌شد، ولی در طبقات پایین که می‌رفتیم سالنهای بسیار مدرن و مجهزی که برای استقرار این دستگاههای کامپیوتری و دستگاههای مخابراتی در واقع تجهیز شده بود و آن محوطه خیلی وسیع اینجور که از اسناد برمی‌آید حداقل به اندازه چهارصد گاو صندوق با درجۀ حفاظتی بسیار بالا آنجا سند داشتند. اینها را به صورت جاری نگهداری می‌کردند که به خاطر مسائل انقلاب اینها می‌آیند در چند مرحله بخشی از ‏


‏اسناد را با هماهنگی وزارت خارجه امریکا، وزارت دفاع و ستاد مرکزی سیا از بین می‌برند. یعنی ما داریم اسنادی را که حکایت دارد از مراسم سند سوزاندن، در واقع آن مقدارش که لازم بوده منتقل می‌کنند به آنجا و یک مقدارش را که اساساً از آن بی‌نیاز بودند از بین می‌برند و سعی می‌کنند که به حداقل افراد مورد نیاز اکتفا بکنند، به خاطر شرایط بی‌ثباتی که از نظر آنها در ایران حکمفرما بود ما وقتی که وارد شدیم حدس می‌زدیم که باصطلاح اسناد مهمتر و اسناد قیاسی در واقع از دید ما در این ساختمان موجود باشد چون از بیرون پیدا بود. ساختمان اصلی اداری سفارت اینجاست، مقاومتی هم که در مقابل اشغال لانه، در این ساختمان شد از همه ساختمانهای دیگر بیشتر بود، و وقتی ما وارد شدیم به هر حال یک بخشی از سندها را توانسته بودند از بین ببرند و بخشی هم داخل گاوصندوقها مانده بود. البته گاوصندوقها را سعی کرده بودند تا آنجایی که ممکن است درهایش را قفل کنند تا از دسترس خارج باشد. و یک مقدار هم دیگر نرسیده بودند که از بین ببرند. به طور کلی در دستورالعملهای حفاظتی آنها این مورد هست که در یک چنین مواردی چه اسنادی با توجه به اهمیتش و طبقه‌بندی بالاتر باید در وهلۀ اول از بین برده شوند و چه جوری از بین برده بشوند. مهمترین قسمت در سفارت بخش ‏‎CIA‎‏ بود و باز به خاطر این پیش‌بینیهایی که نسبت به شرایط ایران کرده بودند دستگاههای خاصی را هم اینجا برای این منظور تعبیه کرده بودند. آن دستگاهی را که مورد استفاده قرار می‌دادند دستگاهی بود که سندها را وقتی داخلش می‌انداختند به پودر تبدیلش می‌کرد. یعنی چه کاغذ چه به صورت تمبر، اینها را تبدیل می‌کرد به پودر، مربعهایی در ابعاد یک میلیمتر یک میلیمتر. و دستور اصلی این بود که باید با این وسیله سندها در یک چنین شرایط بحرانی از بین برود. ظاهراً به محض اینکه اینها متوجه می‌شوند قضیه اشغال لانه پیش آمده و حمله شده به سفارت، دست به کار می‌شوند در از بین بردن سندها و یک بخش مهم از اسناد را از بین می‌برند، تا آنجایی که من به خاطرم هست حداقل دو تا بشکه دویست لیتری از این پودرها را در آنجا دیدیم. قسمتهایی که اسناد درجه اهمیتشان کمتر بوده یک وسایلی داشتند که کاغذها را رشته می‌کرد. الآن مشابه آن در بعضی ادارات هست که آنها هم یک بخشی از سندهایشان را به همان ترتیب از بین برده بودند. ولی در مجموع حجم سندهایی که از بین رفته بود به لحاظ کمی خیلی قابل ملاحظه نبود. حالا یا به دلیل ترس دستپاچه شدنشان یا به لحاظ تصورشان که قضیه زودگذر است و بعید است خیلی طول بکشد. لذا مصمم شدند اسناد مهم و فوق‌العاده مهم را از بین ببرند بقیه دیگر بعید است که فرصتی پیدا بشود که دانشجویان به اینها دسترسی پیدا کنند. البته ‏


‏یکی از امدادهای غیبی یا بالاخره لطف خدا که می‌شود گفت شامل حال ما شده بود در این قضایا، خراب شدن یکی از دستگاههای پودر کننده بود که اسناد ‏‎CIA‎‏ را داشت از بین می‌برد. آن دستگاه در وسط کار خراب می‌شود و مجبور می‌شوند که بقایای اسناد ‏‎CIA‎‏ را با دستگاه رشته کنند. حجم سند مربوط به سیا که سالم به دست ما آمد خیلی کم است یعنی شاید مجموعاً در مقایسه با این فایلهایی که ما نمونه‌اش را اینجا داریم یک کشور هم نشود. یعنی اسناد و مدارک مختلفش بعید است قسمت سالمش به یک کشور برسد. یا با دستگاههای پودرکننده پودرش کرده بودند و یا با دستگاههای رشته‌ کننده رشته شده بود که بعد هم ما کار بازسازی اسناد رشته شده را که تمام کردیم باز با ملاحظۀ بقیه اسناد و مدارکی که در سفارت هست به نظر می‌رسد که کلاً آنها از زمانی که یک بار به سفارت حمله می‌شود و شرایط خاص ملت ایران را می‌بینند این تدبیر را در نظر می‌گیرند که اسناد سیا را به حداقل کفایت برسانند. و یک مقدار کمی از اسناد را آنجا نگهداری کنند. نسبت سندهای سیا که ما الآن داریم با سندهایی که الآن در وزارت خارجه و بقیۀ قسمتها هست گواه این مطلب می‌تواند باشد. ما الان نزدیک به 30- 35 فایل اسناد دیگر در کنار اسناد ‏‎CIA‎‏ داریم که مجموعاً یکی دو تا فایل بیشتر نمی‌شود. این نشان می‌دهد که یک نوع حساسیتی بوده که آنها را کمتر نگهداری کنند. در قسمتهای مختلف سفارت هم به تناسب مأموریتهایشان، گزارشها، و مکاتبات با واحدهای ذیربطشان در ستاد مرکزی در امریکا حالا چه آنهایی که نظامی بودند چه قسمتهای وزارت خارجه با خود وزارت خارجه و چه ‏‎CIA‎‏ با ستاد سیا در واشنگتن و بعضی پایگاههای دیگر که در منطقه باشد اینها در آن اتاقها به تناسب کارکردشان اسناد پراکنده بود و وقتی هم که وارد شدیم سعی کردیم هر چیزی را سر جایش نگهداری کنیم، بعداً شروع کنیم به بررسی اینها و حتی الامکان از ارتباط منطقی طرحهای کارها به کیفیت روابط اینها و مکانیزمی که می‌شد در بهره‌برداری اسناد از آن روابط کاری در واقع استفاده بکنیم. چون عرض می‌کنم به هر حال ما یک عده دانشجوی کم‌تجربه نسبت به اینگونه مسائل، طبیعی بود که هیچ دید روشنی نسبت به تنوع اسناد، حیطه و گستردگی و مفاد آنها نداشتیم. لذا گفتیم بهترین کار این است که سعی کنیم هر چیزی را همان طور که هست نگهداری بکنیم و بعد از آن هم گروههای دانشجویان در مقابل آنها که وظیفه‌شان رسیدگی به اسناد بود تقسیم می‌شدند و در همان اطاقهایی که سندها پیدا شده بود مستقر می‌شدند و کار رسیدگی به محتوای سندها و ترجمه را شروع می‌کردند و عرض کنم که ارتباطش با سندی که از قسمتهای دیگر به دست آمده بود و مراحل ‏


‏بعدی که در سؤالهای بعدی ان‌شاءالله پاسخ داده می‌شود. ‏

‏به هر حال در اولین لحظه‌هایی که ما وارد شدیم اینها همان طور که عرض کردیم بخشی از اسنادشان را توانسته بودند از بین ببرند و حجم قابل ملاحظه‌ای هم از اسناد باقی مانده بود، و حالا دلیل اینکه اینها باقی مانده بود یک مقدارش به خاطر فرصت کم اینها برای از بین بردنش بوده، یک مقدار بیشتر حدس خود من بوده که بیشتر تصور نمی‌کردند که قضیه  حمله به لانه به یک چنین حرکتی تبدیل بشود. یعنی حرکتی که امام دفاع بکنند و حمایت بکنند و ما هم یک حرکت 444 روزه داشته باشیم که منجر به این برکاتی شد که ما از این قضیه داریم. لذا در حد گذران همان روز و یکی دو روز مقاومت، سندها را از بین برده بودند و فایلهایی هم که اینها داشتند (بستن در فایل یک کار حفاظتی بالا بود) در یک فرصت چند روزه یا چند هفته نمی‌شد سالم در اینها را باز کرد، باید با وسایل مخصوص، گاوصندوق را بشکافند که باز فکر می‌کردند که ما چنین فرصت و مجالی پیدا نخواهیم کرد و آنها آن تصوری که از هیبت و هیمنۀ خودشان داشتند در دنیا، فکر می‌کردند که حالا مثلاً دولت موقت و مسئولین کوتاه خواهند آمد و قضیه به اینجا ختم نخواهد شد. این یک کلیاتی بود از نظر من. حالا اگر دوستان چیزی دارند اضافه بفرمایند. ‏

 حضور: لطفاً در مورد کمیت و کیفیت اسناد در لانه جاسوسی و طبقه‌بندی و نگهداری آنها توضیح بفرمایید. 

‏ـ مسأله کمیت و کیفیت اسناد را مطرح کردید، چیزی که خاطرم بود عرض کردم حالا باید اضافه کنم همین بررسی اسناد در محل خودش هم نکات جالبی دارد. اینجا یک اتاقی است، من خودم یک مدتی آن اوایل آنجا بودم. مربوط بود به یک مترجم ارمنی که نامه‌های ایرانیهایی که به سفارت نوشته بودند ترجمه می‏‎‌‎‏کرد برای آمریکاییها. آنجا تعداد قابل ملاحظه‌ای از اعلامیه‌های حضرت امام بود (که اینها حساسیت دارند) اعلامیه‌ها به فارسی بود. اینها داده بودند به آن طرف برای مسئولان سفارت به انگلیسی ترجمه کرده بود. من یادم هست که از سال 42 اعلامیه‌ها بود تا همان اواخر یعنی همان پیروزیهای انقلاب که این بخش قابل ملاحظه‌ای بود از اسناد که به انگلیسی ترجمه شده بود. اینجا باید راجع به تقسیم مکانی قسمتهای مختلف سفارت نیز اشاره کنم. بخش اداریشان در واقع ستاد سفارت بود، بقیه ساختمانها که اینجا هست حالت پشتیبانی داشتند نسبت به ساختمان اصلی. یک تعدادش مال محافظین سفارت بوده، تعمیرگاه بود، اینها از لحاظ یک زندگی تمام‌عیار همه چیز هم داشتند. سوپرمارکت، تعمیرگاه، بهداری و پمپ بنزین. خلاصه همه‌ چیز داشتند، ولی کار اصلی سفارت در ‏


‏ساختمان اصلی انجام می‌شد. احتمالاً جمع و جور شدنش هم شاید به خاطر انقلاب بوده است. ساختمان سه طبقه است. چند قسمت کرده بودند، این قسمتها ورودی یکسان ندارند. آنها در اینجا قسمتهای مختلفی داشتند. ‏

‏کارهای پرسنل و کارهای امور اداری مالی و اینها که کارمندهای ایرانی هم داشته‌اند. در اصلی ورودی ساختمان به طبقه دوم باز می‌شد، مراجعین می‌آمدند به این قسمت اطلاعات در قسمت شرقی ساختمان و قسمتی هم مربوط به بخش نظامی و مستشاری نظامی بوده، ما وقتی آمدیم در این اتاقها از نوع سندهایی که به دست آوردیم می‌فهمیدیم که اینجا مربوط به چه کسی است. ‏

حضور: در مورد اهمیت و اثرات انتشار اسناد و سوء استفاده‌های خارجیها از آن توضیح بفرمایید. 

‏ـ اهمیت این اسناد آنقدر بود که در خارج و داخل نسخه‌های آن گاه نایاب می‌شد. حتی در نشریات مرکز تحقیقاتی امریکا به این اسناد اشاره شده است. اخیراً هم کتابی را از آلمان برای ما فرستادند که توسط یک محقق و کارشناس آلمانی امور افغانستان منتشر شده بود. بیش از پنجاه درصد این کتاب که به صورت دو جزوه می‌باشد از اسنادی بود که ما در مورد افغانستان منتشر ‏

‏ ‏


‏کرده بودیم. به هر حال این اسناد در دنیا چهره کریه امریکا را تا حدود زیادی افشا کرد. البته امریکاییها تلاش کردند که این امر توسعه پیدا نکند. ضمناً ممکن است بعضی بگویند اگر ما اسناد را منتشر نمی‏‎‌‎‏کردیم و از شیوه‌های آنها مطلع بودیم با دست بازتری می‌توانستیم با آنها برخورد کنیم. اما به اعتقاد ما با توجه به قدرت مادی و ترفندها و امکانات سیستمهای اطلاعاتی آنها چنین امری میسر نبود و مقابله با ترفندهای آنها و خنثی کردن نقشه‌های آنها بیشتر در گرو افشا کردن آنهاست. و حکمت موافقت حضرت امام(س) با افشای این اسناد براساس همین قضیه است و اگر اصرار و حمایت حضرت امام نبود این افشاگریها در مقاطع مختلف تعطیل می‌شد؛ حالا یا از ناحیه دشمنی و یا از تنگ‌نظری دوستان نادان که توصیه می‌کردند اینها را منتشر نکنید و در اختیار خودمان باشد، اما ارزش سیاسی و فلج‌کننده‌ای که افشای این اسناد برای امریکا داشت بمراتب بیش از اینها بود. لذا می‌شود گفت از این اسناد سوء استفاده آنچنانی علیه ما نشده و همین تلاشی که امریکا برای جلوگیری از انتشار این اسناد می‌کند خود دلیل نگرانی و نارضایی آنها از افشای اسناد است. ‏

حضور: نوع استفاده‌های عملی از اسناد لانه جاسوسی در داخل کشور و 


اهمیت و اعتبار آنها برای دستگاههای ذیربط یا صاحبنظران سیاسی را بیان فرمایید. 

‏ـ در درجه اول نبایستی از اهمیت محتوای اسناد غفلت کرد. مثلاً یک نمونه از اسناد ملاقات یک عنصر کار کشته امریکایی با «کریم سنجابی» است که به عنوان شخصیت مهم جبهه ملی و عنصر تعیین کننده در جبهه ملی در جریان انقلاب اسلامی مردم، آمده‌اند نشسته‌اند به صحبت. در این سند گزارش ملاقات، فضای ملاقات، تحلیل شخصیت سنجابی و تمامی جوانب امر ذکر شده است که از اینگونه اسناد بسیار موجود است. کسانی که این اسناد را نوشته‌اند صاحب تجربه فراوانی در مورد ایران بوده‌اند و در هر زمینه‌ای دستورالعملی داشته‌اند مسائل را مکتوب کنند. مثلاً حتی اگر کسی می‌آمد و در اطراف سفارت قدم می‌زد گزارش تهیه می‌کردند. فعلاً بعد از انقلاب یک مقام دولت موقت که با کاردار ملاقات کرده بود در آخر ملاقات برای پسرش درخواست ویزا کرده بود و همین نکته در تحلیل شخصیت آن فرد در گزارشی آمده بود. در واقع این اسناد هم جنبه اطلاعات دارد و هم جنبه تحلیلی و نکته‌ای هم دارد این است که امریکاییها در این اسناد غلو نمی‌کنند. یعنی بحث این نیست که مواضع رسمی کشورشان را بیاورند. آنها واقعیتهای پشت پرده را با دیدگاههای خودشان در اسناد می‌آورند. یک نمونه مثال بزنم: مسئله تحلیل قدرت آمریکا در ایران از نظر اشخاص مختلف: زمانی که انقلاب با قدرت به پیش می‌رفت، عناصر وابسته به رژیم طاغوت فکر می‌کردند که امریکا آنقدر قوی است که می‌تواند جلوی انقلاب را بگیرد. به دلایلی جلوگیری نمی‌کند. لذا دایم به سفارت مراجعه می‌کردند که چرا شما نشسته‌اید. فکری بکنید مملکت دارد از دست می‌رود! تصور می‌کردند اگر امریکا اراده بکند می‌تواند جلو قضایا را بگیرد. کسان دیگری هم که ظاهراً در صفوف مبارزه بودند ولی دیدگاههای اصیلی نداشتند مانند جریان ملی‌گراها و لیبرالها اینها وقتی با آمریکاییها به صحبت می‌نشستند درخواست می‌کردند که شما از حکومت شاه حمایت نکنید و دست بردارید و قول می‌دادند حکومتی که پیروز می‌شود نسبت به امریکا موضع خصمانه نخواهد داشت و فکر می‌کردند علت عدم سقوط حکومت طاغوت این است که امریکا او را نگه داشته است. این مطلب در تحلیلها آمده است که (این دو طرف برای ما قدرت فوق‌العاده‌ای قایل‌اند که واقعیت ندارد. یعنی ما واقعاً آن قدرت را نداریم که حکومت را محکم نگه داریم یا بخواهیم فوراً ساقطش کنیم. ولی همین تصوری که اینها نسبت به قدرت آمریکا دارند خودش منشأ قدرت بزرگی است برای امریکا) و یکی از ثمرات این حرکت و کاری که فقط از حضرت امام ساخته بود اینکه ‏


‏حضرت امام(س) واقعاً همین تصور را درهم ریخت. خیلیها برای قدرت امریکا یک حساب فوق‌العاده‌ای باز کرده بودند و فکر می‌کردند بدون نظر او هیچ کاری نمی‌شود کرد، این فکر و تصور شکست. این مطلب توی سندها آمده است. خودشان اشاره می‌کنند. چقدر ضعیف هستند. ‏

‏امّا به علت اینکه این تصور در بخشی از جامعه بود زمینه‌ای می‌شد برای اعمال سلطه و قدرت امریکا. بنابراین اسناد به لحاظ عملی و پرداختن به قسمتی از سوابق و تاریخ کشورمان اسناد معتبری است و احتمالاً در دستگاههای اجرایی خودمان مشابه آنها وجود ندارد. تا آنجا که اطلاع داریم در دستگاههای اجرایی چندان مورد بهره‌برداری قرار نمی‌گیرد، ولی در درسهای دانشکده روابط بین‌الملل ظاهراً یک بخش مربوط به اسناد لانه جاسوسی منظور شده بود. همین طور برای اصلاح سیستم حفاظتی، مسائل کار یک دیپلمات، مسائل جاسوسی، روشهای دیپلماتیک و غیره این اسناد منابع قابل توجهی است. گو اینکه متأسفانه به علت دیدگاه احتمالاً منفی، بعضی از استادان نسبت به این حرکت از این اسناد در دانشگاهها آن طور که شاید و باید استفاده نشده. ان‌شاء‌الله در آینده بیشتر استفاده بشود. ‏

حضور: در مورد دسته‌بندی اسناد و قابل استفاده کردن آنها برای مردم توضیح بفرمایید: 

‏ـ در اینجا اسناد دربارۀ کارهای جاری و دستورالعملها بوده است. طرف می‌خواست ملاقاتی بکند و گزارشی بدهد. البته در اسناد پیچیدگیهایی نیز وجود دارد و ما بعد از چندین سال کار روی اسناد هنوز احساس می‌کنیم به همۀ آنها احاطه کامل نداریم. شایسته بود دستگاههای مسئول می‌آمدند عین اسناد را به صورت مرتبط مطرح می‌کردند. حالا یا به صورت درس و بحث یا به صورت فلیم و متون مطبوعاتی تا برای مردم بیشتر قابل استفاده باشد. زیرا به هر حال ما سعی کردیم اصالت قضیه حفظ بشود و به همان صورتی که بوده منتشر  شود. لذا می‌شود با خلاصه‌نویسی و ساده کردن، مطالب را برای استفاده عموم آماده کرد. ‏

حضور: در مورد نوع تلاش مخالفان برای بی‌اعتبار جلوه دادن اسناد مربوط به خودشان توضیح بفرمایید. 

‏ـ به هر حال آنهایی که مطلع بودند یا حدس می‌زدند سوابقی در اینجا داشته باشند از همان اول شروع کردند به جوسازی علیه اصل حرکت و بعد که موفق نشدند شروع کردند به مخدوش معرفی کردن اسناد برای رهائی خودشان. البته مرتبطین با، لانه از طیفهای مختلف بودند. از روحانی‏‎‌‎‏نما مانند ‏


‏شریعتمداری گرفته تا طیفهای سیاسی و نظامی و امثال نهضت آزادی و بازرگانی و جبهه ملی و امثال میناچی و متین دفتری و غیره که جوسازی می‌کردند، اما با حمایت حضرت امام(س) و هوشیاری مردم این اقدامات مذبوحانه بتدریج بی‌تأثیر شد. گو اینکه رسانه‌ها نسبت به این اسناد برخورد فعال ندارند. ان‌شاءالله بحثی که در مجله حضور مطرح می‌شود مسئله را احیا کند و رسانه‌ها توجه کنند. این اسناد به لحاظ تاریخی بسیار ارزشمند است. اسنادی است که حقانیت انقلاب اسلامی علیه امریکا را از زبان دشمن می‌رساند. اینها واقعیاتی است که نبایستی براحتی فراموش شود. همین امروز اگر ما بخواهیم بحث رابطه با آمریکا را زنده کنیم این سندها هست که می‌گوید رابطه با امریکا یعنی این. اینها تصویر رابطه ما با امریکاست. ‏

حضور: براساس اسنادی که منتشر شده مهمترین گروه و اقشار مورد امید و اتکای امریکا برای بازگشت مجدد و استحاله انقلاب اسلامی چه بود؟ کدام گروهها بود؟

‏ـ برای مستند بودن پاسخ این سئوال اشاره می‌کنم به یکی از اسناد سیا که خط مشی امریکا را بعد از انقلاب نشان می‌دهد. این سند در رابطه با شریعتمداری است. فکر می‌کنم کتاب 56 یا 55 باشد و حالت رهنمود دارد. به ایستگاه سیا در تهران، می‌گوید: در ایران به دنبال یک ترکیب میانه‌رویی هستیم که سه جزء دارد. البته یک مقدارش برمی‌گردد به شرایط آن زمان، اجزاء این مثلث یکی ارتشیهای وابسته هستند. روحانیون، لیبرالهای وابسته به امریکا که مثال هم می‌زند. مانند شریعتمداری و سیاسیون هم کسانی که مذهبی هستند و با امریکا نظر خصومت ندارند. اینگونه اسناد معلوم می‌شود که امریکا به این نتیجه رسیده که با حرکت دفعی کودتا دیگر نمی‌شود به ایران بازگشت، بایستی روی‌ کار بیاورد که قدرت و دوام داشته باشد. این سه قشر هر کدام برای امریکا ابزار مخصوصی است. یکی ابزار سرکوب، یکی ابزار توجیه عمومی است و یکی ابزار اداره کشور. البته بحمدالله بسیاری از چهره‌های مورد امید آنها با برخورداری که انقلاب اسلامی با آنها کرد، دیگر مطرح نیستند، مع هذا اصل صورت مسئله تغییر نکرده، یعنی هنوز هم امریکاییها امید دارند یک جمعیتی که این سه اهرم را در اختیار داشته باشند، یعنی قوه قهریه داشته باشد، قدرت تبلیغ و توجیه مردم را داشته باشد، یعنی صبغه روحانی داشته باشد که مردم به آنها اعتماد بکنند. امریکاییها به این نتیجه رسیده‌اند که ترکیب جایگزین نمی‌تواند بدون بخشی از روحانیت وجود داشته باشد و این زنگ خطری است برای روحانیت ما، برای حوزه‌های ما. آمریکاییها بعد از پیروزی ‏


‏انقلاب به طور خاص دارند روی حوزه‌ها کار می‌کنند. در اسناد اشاره شده. اگر چه لیبرالها اعتبارشان را در انظار مردم از دست داده‌اند ولی امریکاییها بیکار ننشسته‌اند. دنبال چهره‌های دیگر می‌گردند. دایماً مسائل ایران را تعقیب می‌کنند. از پایین‌ترین سطوح تا بالاترین سطوح از افراد مختلف اطلاعات جمع‌آوری می‌کنند. دایماً دنبال کسانی هستند که به عنوان طعمه‌های خودشان به دام بیندازند. ‏

‏روی تحصیلکرده‌های غرب و آمریکا نظر دارند. دنبال ترویج فرهنگ غرب و آمریکایی هستند. آنهایی که از خارج می‌آیند. در بخشهای مختلف چنین خطراتی هم هست. ارزشهایی که مردم به خاطر آنها انقلاب کردند نبایستی از نظر دور شود. چون امریکا دیگر در اینجا پایگاهی ندارد، سعی دارد عواملی را به داخل بفرستد. اینها قطعاً به دستگاههای ما، به ارتش ما و سازمانهای مهم ما نظر دارند. ‏

‏محلهایی که آمریکاییها به نوعی به آن راه پیدا می‌کنند مانند سفارتخانه‌ها و سعی می‌کنند، اشخاص را به دام بیندازند بایستی برای ما حساس باشد. امیدواریم پایگاه امریکا و لانه جاسوسی امریکا را که در ایران تعطیل شد دیگر هیچوقت [در پرانتز عرض می‌کنم] ظاهر نشود گروههایی که بعد از پیروزی انقلاب نشان دادند ظرفیت ضدیت با انقلاب را دارند قطعاً امریکاییها به سراغشان ‏

‏ ‏


‏رفته‌اند و گروههای مخالف انقلاب که در خارج هستند، قطعاً مورد توجه امریکا هستند. می‌بینید که در کنگرۀ امریکا از سازمان منافقین چه جور حمایت می‌شود. مطلبی که حضرت امام(س) به عنوان خصومت با امریکا بر آن تأکید کردند برای مردم مشخص شد و الآن هم بحمدالله از طرف رهبری معظم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دایماً بر آن تکیه می‌شود. باید این را حفظ کنیم. حضرت امام دایماً در مورد جنایتهای امریکا و مصادیق آن تأکید کردند و برای مردم ملموس می‌کردند. مانند واقعۀ مکه که حضرت امام(س) دست امریکا را در قضیه می‌دیدند و افشا می‌کردند. مصادیقی عملی خصومت امریکا با انقلاب بایستی مطرح و روشن شود. مردم بایستی احساس بکنند که این قضایا پشتوانه دارد و تبلیغ حرف نیست. اقدامات امریکا در منطقه و در جریان مسائل فلسطین بایستی مطرح شود. اگر این حساسیتها باشد انقلاب بیمه شده است. ‏

حضور: لطفاً در مورد آخرین سیاستهای استکباری در منطقه و تهاجم فرهنگی که اکنون گریبانگیر مردم ماست توضیح دهید. 

‏ـ در بعد فرهنگی امریکا و خود رژیم شاه، برای بقای نظام طاغوتی طبقه متوسطی ایجاد کرده بودند که بیشتر شامل تکنوکراتها و قسمت جوان ارتش و تشکیلات بوروکراتیک و دیوانسالاری می‌شد که در مملکت راه انداخته بودند. البته توی طبقه کسانی بودند که با رژیم طاغوتی همخوانی نکردند و بیشتر به فرهنگ و اعتقادات ملت خود پیوستند. بعد از وقوع انقلاب این پایگاهها درست نتوانستند کاری بکنند و جلوی انقلاب را سد کنند. اما در نهایت، هنوز وجود دارند و از بین نرفتند. البته نه از لحاظ فردی، بلکه از لحاظ فرهنگی اینها مروج همان فرهنگی هستند که پنجاه سال برایشان ترویج شده بود. ظاهر  آنها خود مؤید فرهنگ آنهاست و در زمینه‌های مختلف از جمله فیلم، موسیقی و غیره در هر جا که بشود در مدرسه، محیط کار، خود را نشان می‌دهد. امریکا با راه ‌اندازی ایستگاههای رادیویی خاصی، با برنامه‌های مختلف، با نوارهای ویدئو با اینها ارتباط دارد و روی قشر جوان ما برنامه‌ریزی کرده‌اند. و اگر ما بخواهیم انقلابمان را در مقابل آمریکا حفظ کنیم باید به این مسائل توجه کنیم. باید خودمان را تقویت کنیم. برنامه‌ریزی برای اقشار جوان بخصوص داشته باشیم. امریکا از طریق برنامه‌های گوناگون سعی دارد چهرۀ خود را خوب جلوه بدهد. از طریق دایر کردن انجمن ایران و امریکا و آموزش زبان انگلیسی، از طریق شبکه دوست‌یابی، یا ترویج انگلیسی به عنوان زبان دوم یک نوع وابستگی برای ما به وجود می‌آورد. اینها و امثال آن زمینه‌هایی است برای امریکا تا مسائل خاص خودش را ‏


‏تعقیب کند. ‏

حضور: در مورد مجله‌ها و نشریاتی که به نفع امریکا فعالیت می‌کرده‌اند و آنها آمدند دنبال نویسندگان و اهل قلم، درباره این نشریات برابر اسناد لانه جاسوسی چه نظری دارید؟

‏ـ به طور کلی حرکت انقلاب و جهتگیری آن باعث شد که اینها به دنبال مطبوعاتی باشند که چهره امریکا را مطلوب جلوه دهد. یک سری اسناد داریم که اینها به صورت فعال رفته بودند سراغ روزنامه‌نگاران. غیر از فعالیت آشکاری که برای جلب ‌نظر مطبوعات می‌کردند. امریکا از طریق ‏‎CIA ‎‏ در صدد راه‌اندازی یک نشریه در ایران بوده و خسرو قشقایی و مدنی مأمور امر بودند و قرار بود که امریکا هم از لحاظ مالی و هم از لحاظ خبری و مقالات این روزنامه را حمایت بکند. ‏

‏امریکاییها می‌خواستند دیدگاههای خود و ارزشهای خود را که در تضاد با منافع انقلاب بود مطرح و ترویج کنند. و در نهایت اینکه ایران بدون امریکا نمی‌تواند به راه خود ادامه دهد. تلاش می‌کردند، ایران را از خطر شوروی بترسانند. امریکاییها امیدوار بودند که ما در هر حال به لحاظ وابستگی تجهیزاتی به امریکا و خطر درگیری با عراق برویم سر وقت امریکا و آنها هم تا امتیاز سیاسی نگیرند کمک نظامی نخواهند داد. الحمدالله، قضیه جنگ نشان داد که، می‌توانیم بدون اینکه سر وقت امریکا برویم از خود و از انقلاب خود دفاع کنیم. از سیاستهای استکباری، وابسته کردن کشورها از طریق تجهیزات و مواد غذایی و غیره می‌باشد. حتی در یکی از مذاکرات آنها با وزیر بازرگانی دولت موقت گفته بودند ایران از مواد غذایی گرفته تا تکنیکهای پیشرفته و مدرن به ما محتاج است. و این همه دربارۀ وابستگی کلی نظام شاه بود، روی این وابستگی تبلیغ می‌کردند. روی مصرفگرایی و رفاه و تخدیر جوانان به وسیلۀ تفریحات ناسالم و امثالهم تبلیغ می‌کردند و می‌کنند. ‏

حضور: در مورد استراتژی و شیوه‌های مختلف امریکا برای مقابله با انقلاب از طریق براندازی و نفوذ و استحاله توضیح بفرمایید. 

‏ـ بنده اعتقاد دارم لزوماً یکی از این روشها بر دیگری برتری ندارد. همه این روشها مورد نظر امریکاست. یعنی بحث براندازی به کلی منتفی نشده. اگر حضور نظامی امریکا در منطقه به اندازه‌ای باشد که احساس بکند با حرکت نظامی می‌تواند انقلاب را ساقط کند قطعاً این کار را خواهد کرد. در عین حال آنها همیشه به دنبال شیوه‌های با ثبات بین‌المللی هستند. سعی می‌کنند با برنامه‌های نفوذی و تحلیل آرام و تدریجی گرایشهای متمایل به ‏


‏امریکا برقرار کنند و مسائل خودشان را به پیش برند.‏

حضور: مهمترین پایگاههای داخلی انقلاب اسلامی که مانع نفوذ سلطه امریکا می‌شود کدام است؟

‏ـ با مراجعه به اسناد و تحلیل امریکاییها می‌بینیم آنها بعد از انقلاب دو قسمت برای جریان حاکمیت قایل هستند. یک جریان که در رأس آن‌ها حضرت امام(س) قرار دارند و به عنوان کمیته‌ها و نهاد‌ها و طرفداری خط امام هستند و یک قسمت هم جریان لیبرالها و کسانی که مقابل حضرت امام(س) حرکت می‌کردند. اعتقاد به شعار نه شرقی و نه غربی نداشتند. نقش جنایت‌آمیز و جنایتکارانه امریکا را در گذشتۀ تاریخ مردم ما، ندیده می‌گرفتند. به هر حال ما با حمایت حضرت امام(س) کار خود را ادامه دادیم. حضرت امام حدود دو ماه قبل از رحلت فرمودند: «دفاع از اسلام و حزب‌الله اصل خدشه ‌ناپذیر سیاست جمهوری اسلامی است. ما باید مدافع افرادی باشیم که منافقین آنها را مقابل زن و فرزندشان سر سفره افطار گوش تا گوش بریدند. ما باید دشمن سرسخت کسانی باشیم که پرونده همکاری آنان با امریکا از لانه جاسوسی بیرون آمده» یا در پیام دیگری راجع به برگشت گروههای فریبخورده می‌فرمایند: «آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن همۀ کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت دارند گشوده است، ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول که چرا مرگ بر امریکا گفتید، چرا جنگ کردید و چرا نسبت به منافقان و ضد انقلاب حکم خدا را جاری کردید، چرا نه شرقی و نه غربی گفتید و چرا لانه جاسوسی را اشغال کردید و صدها چرای دیگر.»‏

‏یعنی آنچه حضرت امام(س) تأکید می‌کردند، اصالت مبارزه، اصالت شعار نه شرقی و نه غربی، اصالت دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی، اگر ما اینها را حفظ بکنیم مانع جدی نفوذ سلطۀ امریکا خواهد بود. ما باید این شعارها را ترویج بدهیم. آنها را کمرنگ نکنیم. نباید اجازه بدهیم که عده‌ای ‏


‏جرئت کنند و به خودشان این اجازه را بدهند در مقابل تکرار دایم شعارهای حضرت امام(س) توسط رهبری معظم انقلاب مسائل انحرافی را مطرح کنند و بحث رابطه با امریکا را مطرح کنند. بیایند بگویند اگر در قضایای لانه جاسوسی وارد نشده بودیم سرمایه‌مان از بین نمی‌رفت و امریکا موجب می‌شد که عراق جرئت نکند به ما حمله بکند و یک چنین بحثهای شکلی در واقع می‌خواهند ارزشهای انقلاب را زیر سئوال ببرند. مواضعی که حضرت امام(س) به یادگار گذاشتند و توسط رهبری انقلاب تأکید می‌شود بایستی حفظ شود تا به خواست حق تعالی با حمایت مردم، امریکا از طمع در انقلاب اسلامی بازماند. با توجه به اسناد لانه جاسوسی امریکا با تمام توان در صدد حذف و نابود کردن جریان فکری حضرت امام(س) بود. این اسناد نشان می‌دهد که امریکا چه کسانی و چهره‌هایی را حمایت می‌کرد. و مواضع آنها چه بود و چرا با حضرت امام(س) مخالف بودند. رد سیاست نه شرقی و نه غربی و برگشتن افرادی که حضرت امام تأکید داشتند نبایستی برگردند مانند ساواکیها و سلطنت‌طلب‌ها و امثالهم و حمایتهائی که از آنها و از این نوع جریانات می‌شود و همین امروز بیان می‌شود دقیقاً همان مواضعی است که دولت موقت داشت و در این اسناد می‌شود خط و خطوط را پیدا کرد که آمریکا از چه اهدافی حمایت می‌کند و با چه شعارها و اقداماتی مخالف است. ‏

حضور: بفرمایید از کتابهایی که به عنوان اسناد لانه جاسوسی منتشر کرده‌اید کدام شماره تیراژ بالاتری داشته است؟

‏ـ کتاب از «ظهور تا سقوط». البته کتابهائی که در اوایل تسخیر لانه جاسوسی منتشر می‌شده تیراژ خیلی بالایی دارد. این کتابها فروش زیادی داشت. اخیراً تبلیغ کمتر بوده و تیراژ نیز کمتر شده است. کتاب «از ظهور تا سقوط» چهار بار تجدید چاپ شده و نسخه‌های آن تمام شده ولی در بازار هنوز تقاضا هست که ان‌شاء‌الله تجدید چاپ خواهد شد. در تجدید چاپ اگر اسناد دیگر باشد اضافه می‌شود و با کیفیت بالاتری ان‌شاءالله تجدید چاپ خواهد شد. ‏

حضور: لطفاً عناوین و تعداد کتابهایی را هم از اسناد لانه جاسوسی منتشر کرده‌اید بیان فرمایید. 

‏ کلاً اسناد چاپ شده برای چاپ اول که متن انگلیسی و فارسی با هم بوده 72 شماره است و 74 مجلد یعنی بعضی دوجلدی بوده است. از این تعداد 42 تا مربوط به مسائل ایران است، 29 شماره مطالب خارجی است. کلاً کتابها از نظر عنوان شامل 30 عنوان می‌شود. آنهایی که تجدید چاپ کردیم یکی که انگلیسی بوده برای خارج از ‏


‏کشور سه شماره مربوط به اسرائیل است، هفت جلد فارسی است با چهار عنوان و تعدادی هم در حال چاپ است مانند اخبار، خلیج فارس، مستشاری و غیره... ‏

‏چند مورد تجدید چاپ هم داریم مانند ایران در انقلاب، سفیران سازش و غیره... ‏

حضور: از شرکت همگی برادران در این مصاحبه کمال تشکر را داریم. 

‎ ‎