نتوانم که حکایت کنم الا به حضور
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

زمان (شمسی) : 1370

نتوانم که حکایت کنم الا به حضور

□حمید انصاری

نتوانم که حکایت کنم الا به حضور

بسمه تعالی

‏سخن را با فرازهایی از کلام علی گونۀ امام در آن روز پر‌حادثه آغاز کنیم: ‏

‏«انا لله و انا الیه راجعون»‏

‏«قلب من در فشار است.»‏

‏«ایران دیگر عید ندارد، عید ایران را عزا کردند»‏

‏«ما را فروختند، استقلال ما را فروختند»‏

‏«ای ارتش ایران! من اعلام خطر می‌کنم. ‏

‏ای سیاسیون ایران! من اعلام خطر می‌کنم. ‏

‏ای بازرگان ایران! من اعلام خطر می‌کنم. ‏

‏ای علمای ایران! ای مراجع اسلام! من اعلام خطر می‌کنم.» ‏

‏ «والله گناهکار است کسی که داد نزند، والله مرتکب کبیره است کسی که فریاد نزند»‏

‏«ای سران اسلام به داد اسلام برسید. ای علمای نجف به داد اسلام برسید...»‏

‏این فریاد کوبنده و سخنان هشدار دهنده از آن بزرگمردی است که اندیشه و آرمانش بر تاریخ معاصر و آینده جهان تأثیری شگرف بر ‌جای گذاشته و می‌گذارد. طنین دردآلود کلام امام یادآور غربت اسلام و آزادی در آن سالهای‏‎ ‎‏تیرۀ‌ حکومت ستمشاهی است. ‏

‏*‏

‏بامداد بیستم جمادی‌الثانی 1384 (چهارم آبان 1343) سالروز میلاد شکوهمند مظهر عفت و شهامت، فاطمه زهرا، سلام‌الله علیها، و زادروز ولادت امام امت است. هزاران نفر از شاهدان 15 خرداد سال گذشته دوباره خطر کرده‌اند و علی‌رغم احتمال تکرار آن فاجعه عظیم، منزل و کوچه‌های منتهی به خانۀ رهبر محبوب خود را آکنده از حضور انقلابی خویش ساخته‌اند. از آزادی امام چند ماهی بیش نمی‌گذرد. امریکا در پی سرکوب قیام 15 خرداد و دستگیری رهبر و عناصر مؤثر نهضت، از رژیم شاه خواسته است تا لایحه ننگینی را به تصویب برساند که تنها در دوران استعمار رسمی، در کشورهای مستعمره اجرا می‏‎‌‎‏شده است. ‏

‏سند فروش استقلال قضایی و سیاسی ایران با شتاب فراوان توسط دولت منصور به مجلس سنا و شورا احاله و از تصویب ‏


‏می‌گذرد. حاکمیت ساواک و جو اختناق، نفسها را در سینه‌ها حبس کرده است. این خیانت ننگین اتفاق می‌افتد و کسی دم برنمی‌آورد. روشنفکران و ملی‌گرایان که پس از کودتای 28 مرداد خود را با سیاستهای رژیم وفق داده‌اند و در داخل و خارج کشور روزگار امن می‌گذرانند، خاموش‌اند. حزب توده و چپ‌گرایان به تبعیت از مواضع مسکو، قیام 15 خرداد را قیامی ارتجاعی و ضد اقدامات ترقیخواهانۀ شاه! معرفی می‌کنند. یاران امام بعد از 15 خرداد اکثراً گرفتار حبس و تبعید شده‌اند. در چنین شرایطی امام خمینی، سلام‌الله علیه، به محض اطلاع از ذلتی که مجلسین و دولت به آن تن داده‌اند، پیکهایی به سراسر کشور گسیل و اعلام می‌دارند که در روز چهارم آبان در این رابطه با مردم سخن خواهند ‌گفت. ‏

‏امام در بیانات افشاگرانه خود آمریکا را به عنوان منشأ همۀ مفاسد رژیم و گرفتاریهای ایران و جهان اسلام معرفی می‌کنند و با صراحت می‌فرمایند: «رئیس جمهور امریکا بداند، این معنا را بداند که امروز در پیش ملت ما از منفورترین افراد بشر است.... امروز تمام گرفتاری ما از اسرائیل است و اسرائیل هم از امریکا‏‎‌‎‏ست.»‏

‏سخنان پرشور امام در شرایطی ایراد می‌شود که قبلاً فرستادۀ ویژۀ شاه نسبت به هرگونه اعتراضی علیه امریکا هشدار داده بود. ‏

‏ بدین سان در پی قیام دوبارۀ امام، در سحرگاه سیزدهم آبان ماه 1343 منزل امام خمینی(س) در حالی که حضرتش به نیایش همیشگی شبانه با خدای خود ایستاده است، توسط صدها کماندوی مسلح به محاصره درمی‌آید و منادی بزرگ آزادی و اسلامخواهی ـ در عصر مظلومیت اسلام و غربت آزادی ـ به جرم دفاع از اسلام و استقلال کشور  دستگیر و مستقیماً به فرودگاه و از آنجا بر‌اساس هماهنگیهای قبلی بین امریکا، ایران و ترکیه، به استانبول اعزام می‌شوند. امریکا در ظاهر به اهداف خود رسیده است. رهبر قیام را از ملت جدا کرده‌اند. فصل طولانی و سخت و طاقت‌ فرسای مبارزه فراروی امام و یارانش گشوده شده است، اما امام شخصیتی نیست که حوادث و بحرانها، هرچند سهمگین، اندک تأثیری بر انجام رسالتش بگذارد. ‏

‏فدائیان اسلام با اعدام انقلابی حسنعلی منصور به ندای امامشان پاسخ می‌دهند. خون سرخ فدائیان و شهیدان بزرگی همچون سعیدی و غفاری و... و حبسها و شکنجه‌ها و تبعیدها بهایی بود که یاران مخلص امام باید پرداخت می‌کردند تا قیام 15 خرداد زنده بماند و پرچم مبارزه سالها بعد به دست نسلی سپرده شود که می‌بایست قیام را در 22 بهمن 57 به پیروزی برساند. ‏

‏آنانکه حوادث تاریخ نهضت اسلامی را برای نسلهای بعد می‌نگارند، باید کوشش ‏


‏کنند رنجهایی که امام در فاصله زمان تبعید تا 19 دی 56 و اوجگیری نهضت متحمل شدند تا قیام به فراموشی سپرده نشود، را به رشته تحریر در آورند تا آیندگان گمان نبرند که 22 بهمن حادثه‌ای مجرد و اتفاقی بود. امام و ملت ایران بهای سنگینی در خور عظمت انقلاب اسلامی پرداختند تا نظام دیکتاتوری سلطنتی مورد حمایت همه‌جانبه و بزرگترین قدرتهای جهانی را فرو ریزند و برای نخستین بار پس از هزار و چند صد سال دین خدا را بر پهنه‌ای از جهان حاکم سازند. ‏

‏بیدارگریهای امام و حوادثی که قبل از 19 دی ماه 56 اتفاق افتاد فرصت مناسبی برای گسترش قیام اسلامی به وجود آورد. قم در 19 دی شاهد قیام دوبارۀ فرزندان روحانی امام بود و در پی آن تبریز و یزد و تهران و شیراز و سراسر کشور به پا خاست. چهلمها برگزار می‌گردد و کشتارهای رژیم ادامه می‌یابد. مواضع قاطع و پیامهای توفانی امام همۀ راههای سازش و عقب‌نشینی را مسدود می‌کند و تمامی طرحهای امریکا برای حفظ رژیم سلطنتی به شکست می‌انجامد. سیزده آبان 57 فرا می‌رسد. قیام دانش‌آموزان و دانشجویان در سال 57 به مناسبت سالروز تبعید امام نشانگر آن است که نسل جدید انقلاب اکنون پیام چهارم آبان 43 امام را بهتر از هر زمانی دریافته است که: «امروز تمام گرفتاری ما از امریکاست»‏

‏نکته‌های فراوانی در اتصال حوادث تاریخی و تلاقی رخدادهای معنی‌دار آن نهفته است. آن شب امام به جرم فریاد علیه امریکا به گاه نیایش از وطن خویش تبعید می‌شود و در این روز پس از پانزده سال به هنگامۀ صلوة ظهر دهها تن از رهروانش در دانشگاه تهران و خیابانهای اطراف به خون می‌غلطند. طنین شعار مرگ بر امریکا در 13 آبان 57 در سراسر ایران پیچید و مرگ نظام سرمایه‌داری شیطان بزرگ قرن، آرمان مقدس انقلاب اسلامی شد. در دوازدهم بهمن حضور قامت افراشته رهبر محبوب ملت در یکی از بی‌نظیر‌ترین مراسم استقبال تاریخ، در جمع میلیونها انسان منتظر، پایانی شکوهمند بر دوران سخت جدایی و فراق بود. بساط نظام دو هزار و پانصد ساله ستمشاهی در هم پیچیده‌ شد و قیام 15 خرداد به ثمر نشست و انقلاب در یکی از سخت‌ترین مراحل خود به پیروزی رسید. ‏

‏اما امریکا هنوز عبرت نگرفته است. طراحان سازمان سیا به اجرای طرحهایی که در کشورهای مختلف جهان تجربه کرده‌اند، چشم امید دارند. دیکتاتور سرنگون شده را پناه می‌دهند و در سطح جهان تمام توان خود را برای زیر فشار گذاردن نظام تازه تأسیس اسلامی به کار  می‌گیرند. در داخل کشور از طریق شبکۀ ارتباطی جاسوسی دست به کار می‌شوند. سفارت امریکا مرکز طراحی توطئه‌های براندازی نظام نوپا می‌شود. غائلۀ گنبد، کردستان و درگیریهای داخلی با ‏


‏هماهنگی عوامل ساواک و نیروهای چپ و راست ضد انقلاب به عنوان نخستین واکنشهای انتقامجویانه این کشور در پی از دست دادن محکمترین پایگاه خود در ایران ایجاد و تشدید می‌شود. مذاکرات و ارتباط مخفی با چهره‌ها و شخصیتهای گوناگون برای کنار زدن روحانیت و خط امام صحنه انقلاب و انتقال قدرت به لیبرالها در سطح گسترده‌ای در سفارت امریکا در حال انجام است. خط ترور شخصیتهای برجسته‌ای همچون استاد مطهری با تحریک گروهکهای منحرف در دستور کار سفارت قرار می‌گیرد. عناصر فراری ساواک و افسران اخراجی ارتش و وابستگان رژیم در کشورهای غربی به وسیلۀ امریکاییان سازماندهی می‌شوند. ‏

‏امام خمینی، سلام‌الله‌علیه، با آگاهی دقیقی که از عمق دشمنی امریکا با اسلام و انقلاب دارد از همان سپیده‌دم پیروزی همواره به مردم هشدار‌ داده است که انقلاب هنوز در آغاز راه است و باید مواظب دشمن اصلی باشند. ‏

‏لیبرالها تا سطح دولت موقت انقلاب نفوذ کرده‌اند، چشم انتظار نتایج مذاکرات با برژینسکی و دیدارهای مکرر سخنگوی خود با مقامات اطلاعاتی سفارت امریکا نشسته‌اند. ‏

‏سیزده آبان 58 فرا می‌رسد. نخستین سالی است که خاطرۀ قیام امام علیه کاپیتولاسیون با حضور آن عزیز برگزار می‌شود. فرزندان ملت انقلابی بر آن شده‌اند تا خاطرۀ سیزده آبان را با کاری بزرگ به عظمت حوادث تاریخی آن روز گرامی دارند. آنها پیامهای امام را به خوبی گرفته‌اند و مرکز فساد و طراحی و تهاجم علیه انقلابشان را به درستی تشخیص داده‌اند. مردان و زنان دانشجویی که دریادلی و جسارت در انجام تکلیف را از امامشان آموخته‌اند، دست به خلق حماسه‌ای دیگر می‌زنند تا برای همیشه روز سیزدۀ آبان را روز تجلی خشم و کینۀ آشتی‌ناپذیر اسلام، رهبری و امت با بزرگترین قدرت استعماری قرن حاضر در تاریخ بشریت ثبت کنند. و چه شایسته اقدامی کردند نمایندگان متعهد مجلس شورای اسلامی که این روز را روز مبارزۀ ملی با استکبار جهانی نام نهادند. آری، سیزده آبان 58 روز تجسم خشم مقدس ملت ایران در برابر جنایتهای بیشمار امریکا در این سرزمین بود. مرکز فساد و جاسوسی امریکا اشغال شد، چشمهای نامحرم و دستهای خون‌آلود جاسوسان و نظامیان مغرور امریکایی به علامت تسلیم در مقابل ملتی که به خدا تکیه دارد، بسته شد و ابهت دیرینۀ امریکا که بزرگترین سرمایه این کشور برای سلطه و جنایت است درهم شکسته شد. ‏

‏*‏

‏اینک در آستانۀ فرا رسیدن سیزده آبان یاد آن روز فراموش‌نشدنی و حماسه بزرگی را که دانشجویان مسلمان پیرو خط امام آفریدند، ‏


‏گرامی می‌داریم. حماسه‌ای که امام آن را «انقلابی بزرگتر از انقلاب اول» نامیدند، چرا که در انقلاب اول بساط مزدوران امریکا از ایران بر‌چیده شد و در سیزده آبان دست امریکا از دخالتهای مستقیم در ایران قطع شد. به ملت ایران به داشتن چنین فرزندان آگاه و دلاوری تبریک می‌گوییم و حضور در جمع چنین ملتی را افتخاری بزرگ می‌دانیم. ‏

‏و امروز بیش از هر زمانی برای ادامۀ راه نورانی امام خمینی و تداوم انقلابمان نیازمند درک کامل این فرمودۀ امام هستیم که: «امریکا منشأ همۀ گرفتاریها‌ست». دست امریکا به برکت قیام امام و خون شهیدان و اقدام جوانان انقلابی از دخالت مستقیم در شئون کشورمان کوتاه شده است اما توطئه‌های شیطان بزرگ همچنان باقی است. تهاجم فرهنگی و فشارهای سیاسی و اقتصادی برای بازداشتن ملت از ادامه راه امامشان ادامه دارد. میلیاردها دلار اموال و داراییهای کشورمان را دزدانه بلوکه کرده‌اند. سربازان امریکایی در کنار خانۀ خدا و در قلب ممالک اسلامی بساط دهساله پهن کرده‌اند. فریاد مظلومیت خانواده‌های عراقی در سوگ دهها‌ هزار قربانی جنون صدام و جنایت امریکا هنوز گوش جان را می‌خراشد. امریکا در صدد است تا در همین روزها سند تسلیم فلسطین عزیز اسلامی را به وسیله دستهای خودفروخته و خائن به آرمان فلسطین پشت میز مذاکرۀ «مادرید» تحویل اسرائیل دهد. زمزمۀ نظم نوین جهانی امریکایی حدیث رنج طولانی و مصیبتهایی فراوان در انتظار جهان سوم است که امریکا برای تحقق آن به هر تلاشی دست می‌زند. امریکا دور از چشم رقیب به گسترش سلطۀ خود می‏‎‌‎‏اندیشد. مشکل عمدۀ جهان غرب و ایالات متحده اکنون بنیادگرایی اسلامی است. اگر این تفکر در جامعه یک و نیم میلیاردی اسلامی که بیشترین ذخایر سرمایه‌ای جهان را در اختیار دارند به صورت نهضتی فراگیر و متشکل در‌آید اقتدار غرب به شدت تهدید خواهد شد. خاموش کردن شعله‌های چنین گرایشی که کانون آن ایران اسلامی و آرمانها و اندیشه‌های امام خمینی(س) است عمده‌ترین هدف مشترک امریکا و غرب است. شرایط کنونی و آینده جهان به گونه‌ای است که ملت ایران تنها دو راه در پیش روی دارد: یا دست شستن از همه افتخاراتی که سنگر به سنگر  با نثار خونهای بیشمار در میدانهای حوادث سهمگین گذشته به دست آورده‌اند و زمین گذاشتن پرچم مبارزۀ افتخارآمیزی که بر دوش گرفته‌اند و سکوی پیشتازان حقیقی حرکت رهایی‌بخش انسان معاصر از یوغ سلطه شرق و غرب را به بهای اندک دنیایی ـ که البته سرابی بیش نیست ـ ترک کردن و یا آنکه ایستادن، مقاومت کردن، در جهاد مبارزه و تولید و کار توأماً حضور یافتن و بهای لازم را پرداختن و آنگاه شاهد پیروزی و صلاح و فلاح دنیا و آخرت را در ‏


‏آغوش گرفتن. بدون تردید امتی که پروردۀ امام است راه دوم را انتخاب کرده و می‌کند. شرط توفیق، تکیه بر ایمان و آگاهی، حفظ وحدت و یکدلی حول محور ولایت و ایستادگی بر سر اصول و مواضع امام است. پیام رهبری معظم انقلاب و حضور مردم در صحنه‌ها پس از رحلت امام گواه انتخاب شایستۀ ملت است و برگزاری کنفرانس دفاع از انقلاب اسلامی فلسطین توسط مجلس شورای اسلامی در این ایام، نشانگر ادامه حیات انقلاب و استمرار خط امام در متن نظام و جامعه اسلامی است. ‏

‏*‏

‏ویژه‌نامۀ حاضر کوششی است از سوی همکارانمان در تحریریه مجله حضور، برای بیان گوشه‌هایی از عظمت وقایعی که در یوم‌الله 13 آبان اتفاق افتاد، گرچه تنها فراخنای سینۀ امین تاریخ رخدادها و بزرگی ابعاد حادثه‌ای می‌باشد که دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در این روز آفریدند. ‏

‏بعد از چاپ نخستین شمارۀ مجله و پس از دریافت نامه‌های فراوان شما عزیزان از سراسر کشور که بر ادامۀ انتشار آن تشویقمان کرده‌اید، بر آن شدیم تا با جدیت بیشتری در تهیه امکانات لازم برای انتشار منظم آن بکوشیم. ان‌شاء‌الله به مدد الهی از ابتدای سال آینده شماره‌های مجله حضور را به صورت منظم تقدیم پویندگان طریق امام خمینی(س) خواهیم کرد و تا آن زمان با انتشار ویژه‌نامه در خدمت شما عزیزان هستیم. در انجام رسالتی که بر دوش گرفته‌ایم از تمامی علما و اندیشمندان و نویسندگان و هنرمندان متعهد انتظار همکاری و همفکری داریم تا با ارسال مقالات، اشعار و خاطرات و آثار هنری خود ما را یاری دهند. «حضور» کتاب گشوده‌ای است برای بیان حدیث بی‌انتهای عشق عمیق و متقابل «مردم و امام»، پس «حضور» مجلۀ خود شماست. از انتقادات سازنده و پیشنهادهایی که در بهبود سطح، محتوا و فرم مجله مؤثر باشد به گرمی استقبال می‌کنیم. امیدواریم در پاسداری از آرمانها و آثار امام، با «حضور»ی موفق در کنار شما مردم خوب و صمیمی و در محضر روح مطهر آن عزیز سر بلند باشیم. ان‌شاءالله. ‏

‏«آنچه در غیبتت ای دوست به من می‌گذارد»‏

‏«نتوانم که حکایت کنم الا به حضور»‏

‎ ‎