خاطره چشم تو
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

زمان (شمسی) : 1370

خاطره چشم تو

خاطره چشم تو

‏خواهش یک گریۀ طوفانیم‏

‏تشنۀ یک جرعه پریشانیم‏

‏پیر شدم، امّا در عشق تو ‏

‏باز همان طفل دبستانیم ‏

‏بی تو امیدی به منِ خسته نیست ‏

‏منتظر لحظه‏ء‏ ویرانیم‏

‏بی تو لب از لب نگشایم، ببین! ‏

‏گر چه پر از شور غزلخوانیم ‏

‏امشب با خاطرۀ چشم تو ‏

‏باز در آن حالت عرفانیم‏

‏بغض من آمادۀ بشکستن است ‏

‏باز در آن نقطۀ بحرانیم‏

□ حمید رضا شکارسری

17  / 8  / 70

‎ ‎