مجله کودک 494 صفحه 11
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 494 صفحه 11

Õ از دوران کودکی شما شروع کنیم. به دوران کودکی برمیگردیم؟ چه روزهایی بودند، تالار وحدت و کلی خاطره. خصوصاً اینکه در دوران کودکی هر چیزی برایت بسیار بزرگتر به نظر میرسد. من و دوستم بودیم و تالار وحدت و سوار بر آسانسور شدن و طبقه به طبقه آن را کشف کردن. هر بار یک طبقه بالاتر میرفتیم و چیزی جدید کشف میکردیم. دست کشیدن به پیانویی که در زیر نور کمی قرار گرفته بود و آنقدر بزرگ بود که دستت به آخرش نمیرسید. Õ- چند سالتان بود؟ 9 ساله بودم. Õ الان چند سالتان است، اگرچه میگویند که نباید از خانمها سنشان را پرسید؟ نه، بپرسید، البته من هم جوابی به این سؤال نمیدهم، نه به آن دلیل که شما فکر میکنید، بلکه به این علت که نمیخواهم سن مشخصی داشته باشم. بازیگر هستم و کار کودک انجام میدهم و میخواهم وقتی برای مثلاً یک کودک ده ساله کار میکنم آنها احساس کنند که من به آنها بسیار نزدیک هستم. Õ پس دوباره برگردیم به دوران کودکیتان. چطور در آن زمان به تالار وحدت راه پیدا کردید؟ در آن هنگام پدرم مسوول نور تالار وحدت بود که البته بعدها تا زمان بازنشسته شدن در تالار هنر فعالیت میکردند. Õ پدرتان گاهی شما را به محل کارش میبرد؟ بله، البته بسیار وقتها هم پیش میآمد که توی سرزنان و گریهکنان از او میخواستم تا مرا با خود به سر کارش ببرد. واقعاً فکر میکنم در آنجا بزرگ شدهام. خیلی نمایش دیدهام، آدمهای بزرگی را میدیدم که نقشهای بسیاری را بازی میکردند، و این برای من خیلی جالب بود. Õ حالا چرا گریهکنان؟ خوب برای اینکه پدرم مرا با خود ببرد. Õ اگر گریه نمیکردید نمیبرد؟ همچنین از اولین نمایشی که اجرا کردهاید بگویید؟ در همان دوران کشف قسمتهای مختلف تالار وحدت، وقتی با دوستم وارد یکی از طبقات شدیم صدای عدهای از جمله چند کودک را شنیدیم، جلو رفتیم، پنجرهای بود که نور از آن به داخل میتابید، افرادی در سنهای مختلفی نشسته و در حال غذا خوردن بودند. یک کبوتر است برای آموزش کبوتران استفاده میشود. این کار با مسابقاتی انجام میشود که در آن کبوتر بازنده که نتواند خانه صاحب خود را بشناسد به صاحب کبوتران برنده میرسد.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 494صفحه 11