پرتال امام خمینی(س):هر مفهومی حتی اگر اشتراک برداشت از آن در میان جمعیت کثیری، یک معنا را القاء کند با این حال در ظرف ذهن هر کس معنای خاص خود را هم دارد که نسبت به آن تمایل یا تنفر ایجاد می‌کند. در قبال این سؤال که مفهوم تحزب در دیدگاه امام خمینی(س) چه بوده است؟ شاید بتوان گفت همان مفهومی که اکثر اهل سیاست از آن می­فهمند، اما به نظر می­رسد بار عاطفی آن نزد امام(س) چندان مثبت نبوده است که در این زمینه می­توان نکات زیر را یادآور شد:

۱- سابقه احزاب در کشور ما سابقه درخشانی نبوده است. چه در دوران مشروطه، چه در دوران پس از شهریور بیست. چه احزاب دولت­ساخته و چه احزابی که افراد مستقل تشکیل می­دادند.

۲- امام این معنا را به خوبی دریافته بودند که یکی از کارکردهای حزب در کشورهای توسعه یافته این است که بتوانند در قالب یک تشکل بزرگ یا با ائتلاف با هم دولت را در اختیار بگیرند حال اگر دولتی پس از روی کار آمدن حزب درست کند، سرنا را از سرگشاد آن زدن است. چنانکه در این زمینه چنین گفته‌اند: «آنجاهایی که حزب هست، دولتها از حزب وجود پیدا می‏کنند، نه اینکه اول دولت تشکیل بشود بعد حزب درست کند! بعد اتکا به آن پیدا کند! اینجا، خوب، شما می‏بینید اول دولت درست می‏شود. دولت هم به مجلس و به من و شما هیچ ربطی ندارد... » (صحیفه امام، ج‏۱، ص ۳۸۵).

۳- در قیام­ها و اعتراض­هایی که علیه استبداد و یا استعمار در کشور شکل گرفته بود، مردم به طور خودجوش یا با هویت­های غیر حزبی مانند دانشجویان، اصناف یا روحانیون در صحنه حاضر می­شدند و کمتر حزبی را می­توان دید که به طور اساسی در آن شرایط تصمیمی غیر محافظه­کارانه گرفته باشد. (ر. ج، صحیفه امام، ج‏۳، ص: ۲۴۴)

۴- با بررسی تاریخ مشروطه، ایشان به این نظر رسیده بودند که تشکیل حزب در ایران غالباً توسط قدرت­های روز، نه برای رسیدن به نقاط مشترک که برای تفرق و تشتت بین نیروها ایجاد شده است. (ر. ج، صحیفه امام، ج‏۴، ص ۲۳۵). همچنین پس از تشکیل حزب رستاخیز در ۱۱ اسفند ۱۳۵۳ و دعوت رژیم از تمام مردم برای عضویت در آن و تهدید مردم در صورت عضو نشدن در آن، بسیاری از احزاب خود را منحل و به حزب رستاخیر پیوستند و این خود دلالتی آشکار بر وابستگی قبلی آنها به رژیم داشت. البته امام خمینی(س) پیوستن به آن حزب را حرام اعلام کردند. (ر. ک. صحیفه امام، ج۳، ص۷۱)

۵ - با پیروزی انقلاب که امید می­رفت همه آحاد ملت دست در دست هم به سازندگی مشغول شوند و در ابتدا خطراتی که متوجه انقلاب می­باشد را دفع نمایند، بناگاه احزابی قارچ­گونه اعلام موجودیت کردند که نتیجه کار آنها در جمع جبری نه یافتن نقاط مشترک برای همکاری با هم که یافتن نقاط ضعف برای حذف یکدیگر بود.

۶ - سرمداران اکثر احزاب در کشور ما یا وابستگی تام به بیگانه داشته­اند و یا معدود احزاب مستقل قبله­گاهشان غالباً غرب یا شرق بوده است. معدودی هم که وابستگی به غرب و شرق سیاسی نداشتند بیش از آنکه هدف آنها اموری باشد که حزب را برای آن بوجود می­آورند، نفس تشکیل حزب برای آنها اصالت می‌یافت و حتی به افراد حق­طلب، آنگونه هویت حزبی می­بخشید که در داوری‌ها نگاه حزبی عرصه را بر دیدگاه حق­طلبانه تنگ می­کرد. چنانکه قرائنی وجود دارد که امام خمینی(س) حتی در مورد تاسیس حزب جمهوری اسلامی که موسسین آن از شاگردان و ارادتمندان ایشان بودند، رضایت قلبی نداشتند و اگر مخالفتی آشکار با آن نکردند، در نهایت برخی موسسین آن که قصد انحلال آن را داشتند، گویی امام چنین لحظه­ای را انتظار می‌کشیدند.

۷- به رغم آنکه دیدگاه امام خمینی(س) به احزاب چندان مثبت نبود اما ایشان راهنمایی می‌کردند که افراد در امور مهم بدون مشورت تشکیلاتی تصمیم نگیرند. حتی در مورد روحانیت نیز مشوق بودند که تشکل­هایی شکل پذیرد و موضوعات مهم در تشکل­های مختلف مورد بررسی قرار گیرد. حتی از اینکه از دل روحانیت مبارز، روحانیون مبارز بیرون آید و دارای تشکل مستقل شود، استقبال کردند.

۸- به نظر می­رسد دیدگاه امام در اصل تاسیس حزب به طور کلی منفی نبوده، بلکه با توجه به سوابق احزاب در ایران روی خوش به آن نشان نداده­اند. و دلیل آن اینکه در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۳۵۸ که مصادف بود با ۲۳ رمضان ۱۳۹۹ در جمع مردم ضمن اظهار خوشوقتی از اینکه ملل مسلمان از نامگذاری روز قدس استقبال کرده­اند و نیز هشدار به احزاب و گروههای فاسد و توطئه‏گری که مانع تحقق شعارهای داده شده ملت بودند، آرزو کردند که یک حزب مستضعفین در میان تمام ملل اسلامی شکل بگیرد و در این زمینه چنین گفتند: «من از ملتها و دولتهایی که در این ندای اسلامی با ما موافقت کردند و لبیک به ندای اسلام دادند تشکر می‏کنم؛ و سلامت و تأیید همه را از خداوند تعالی خواستارم. روز قدس یک روز اسلامی است، و یک بسیج عمومی اسلامی بود. و من امیدوارم که این امر مقدمه باشد از برای یک «حزب مستضعفین» در تمام دنیا. و من امیدوارم که یک حزب به اسم «حزب مستضعفین» در تمام دنیا به وجود بیاید، و همه مستضعفین با هم در این حزب شرکت کنند، و مشکلاتی که سر راه مستضعفین است از میان بردارند، و قیام در مقابل مستکبرین و چپاولگران شرق و غرب کنند و دیگر اجازه ندهند که مستکبرین بر مستضعفین عالَم ظلم کنند، و ندای اسلام را و وعده اسلام را- که حکومت مستضعفین بر مستکبرین است و «وراثت ارض» برای مستضعفین است- متحقق کنند. تا کنون مستضعفین متفرق بودند، و با تفرقه، کاری انجام نمی‏گیرد. اکنون که نمونه‏ای از پیوند مستضعفین در بلاد مسلمین تحقق پیدا کرد، این نمونه باید به یک سطح وسیعتری، در تمام قشرهای انسانهای تاریخ، تحقق پیدا کند به اسم «حزب مستضعفین»، که همان «حزب اللَّه» است و موافق اراده خدای تبارک و تعالی است که مستضعفین، وارث ارض‏ باید بشوند. ما از جمیع مستضعفین عالَم دعوت می‏کنیم که با هم در «حزب مستضعفین» وارد بشوند، و مشکلات خودشان را با دست جمع و اراده مصمم عمومی رفع کنند؛ و هر مسئله‏ای که در هر جا و در هر ملتی پیش می‏آید به وسیله «حزب مستضعفین» رفع بشود. » (صحیفه امام، ج‏۹، صص: ۲۸۰ و ۲۸۱).

۹- اگر چه در نظر اول این گونه برداشت می‌شود که دیدگاه امام نسبت به احزابی که تا آن زمان در ایران و بخشی از جهان اسلام شکل گرفته بود، چندان مثبت نبود، اما اینگونه نبود که به طور کلی با احزاب مخالف باشند و نظر ایشان متناسب با شرایط زمان و مکان بوده و نظر منفی ایشان نسبت به آن جزو امهات اندیشه تلقی نمی­شود. لذا اگر دانشمندان سیاسی و معماران اجتماعی در برهه­ای متوجه شوند که برای اصلاح امور چاره­ای جز تشکیل احزاب توانمند نیست، نمی­توان آنها را به خروج از خط امام(س) متهم کرد. زیرا مصالح ملی و دینی و توجه به شرایط زمان و مکان جزو امهات اندیشه ایشان است.

از کتاب پرسش ها و پاسخ ها سیصد پرسش و پاسخ در حوزه اندیشه امام خمینی ص ۴۳ - ۴۶

. انتهای پیام /*